
یک نظرسنجی اخیر در مورد جهان بینی کتاب مقدس از کشیش ها در ایالات متحده انجام شد و نتایج من را وحشت زده و ترساند. این مطالعه بر روی 1000 کشیش که توسط مرکز تحقیقات فرهنگی (CRC) در دانشگاه مسیحی آریزونا انجام شد، نشان داد که تنها 37 درصد از کشیش های آمریکایی جهان بینی کتاب مقدسی دارند. شخصی از من خواسته بود که روشن کنم جهان بینی کتاب مقدس چیست، پس اجازه دهید توضیح دهم. به جهان بینی کتاب مقدس، جهان بینی مسیحی نیز گفته می شود. GotQuestions.org جهان بینی مسیحی را به عنوان "درکی جامع از جهان از دیدگاه مسیحی" توصیف می کند. جهان بینی یک فرد «تصویر بزرگ» اوست، هماهنگی بین تمام باورهای او درباره جهان. این روش او برای درک واقعیت است. جهان بینی فرد مبنای تصمیم گیری روزانه است و بنابراین بسیار مهم است.»
GotQuestions.org به تشریح سه باور از جهان بینی مسیحی ادامه می دهد.
ما مخلوق خدا هستیم که برای اداره جهان و مشارکت با او طراحی شده ایم
ما به خدا گناه کردیم و تمام دنیا را در معرض لعنت قرار دادیم
خود خدا جهان را از طریق قربانی پسرش عیسی مسیح فدیه داده است و روزی خلقت را به حالت کامل سابق باز خواهد گرداند.
متأسفانه، به نظر نمی رسد که اکثر کشیش های آمریکایی برای این باورهای اساسی ارزش قائل باشند. این عقیده وجود داشت که انجیلی ها درصد بالایی از کسانی را خواهند داشت که معتقدند کلام خدا حقیقت است، و ما باید بر اساس اصول کتاب مقدس زندگی کنیم، اما فقط 51٪ از کشیش های انجیلی جهان بینی کتاب مقدسی دارند. همچنین مشخص شد که فقط 41 درصد از کشیشهای ارشد/سرپرست جهانبینی کتاب مقدسی دارند. این بالاترین درصد از هر نوع کشیش دیگری است بهعنوان 28 درصد کشیش دستیار/دستیار، 13 درصد کشیش آموزش دهنده و 12 درصد کشیش کودکان/جوانان دارای جهان بینی کتاب مقدسی هستند.
جورج بارنا، مدیر تحقیقات مرکز تحقیقات فرهنگی در دانشگاه مسیحی آریزونا، توضیح داد: «جهانبینی افراد در درجه اول قبل از 13 سالگی رشد میکند، سپس در دوران نوجوانی و بیست سالگی خود دورهای از پالایش را پشت سر میگذارد. از منظر جهان بینی، مهم ترین خادمان یک کلیسا کشیش کودکان و کشیش جوانان هستند. کشف این که از هر هشت کشیش هفت نفر فاقد جهان بینی کتاب مقدسی هستند، به توضیح اینکه چرا تعداد کمی از افراد در نسل های جوان کشور قلب و ذهن خود را برای اصول و روش های زندگی کتاب مقدس پرورش می دهند، و چرا به نظر می رسد که چرا جامعه ما به نظر می رسد وحشی شده است، کمک می کند. به ویژه دهه گذشته.»
در سال 2003، یک تحقیق در فرهنگ و رسانه توسط Barna.com مشاهده کرد که «اگرچه اکثر مردم صاحب کتاب مقدس هستند و برخی از محتوای آن را میدانند، تحقیقات ما نشان داد که اکثر آمریکاییها تصور کمی از چگونگی ادغام اصول اصلی کتاب مقدس برای تشکیل یک کتاب مقدس یکپارچه و معنادار ندارند. پاسخ به چالش ها و فرصت های زندگی ما اغلب بیشتر نگران بقا در میان هرج و مرج هستیم تا تجربه حقیقت و اهمیت.» این تحقیق به این نتیجه رسید که تنها 9 درصد از مسیحیان جهان بینی کتاب مقدسی داشتند و کمتر از 20 سال بعد تحقیقات انجام شده توسط مرکز تحقیقات فرهنگی نشان می دهد که این تعداد به 6 درصد از مسیحیان کاهش یافته است. جهان بینی غالب برای اکثر آمریکایی ها تلفیقی است. Britannica.com تلفیق دینی را به عنوان تلفیقی از باورها و اعمال مذهبی متنوع تعریف می کند.
بارنا خاطرنشان کرد: «این یکی دیگر از شواهد قوی است که نشان میدهد فرهنگ بیش از آنکه کلیساهای مسیحی بر فرهنگ تأثیر بگذارد، بر کلیسای آمریکایی تأثیر میگذارد».
از این داده ها می توان استنباط کرد که نه تنها کلیسای آمریکا در بحران است، بلکه بسیاری از کلیساهای دیگر در جهان نیز که دوست دارند از کلیسای آمریکایی به عنوان الگو استفاده کنند، علاوه بر مخاطبان جهانی که شیفته مبشران تلویزیونی آمریکا هستند. . به نظر می رسد بسیاری از مردم فکر نمی کنند که کلام خدا باید راهنمای زندگی آنها باشد، بلکه بیشتر تحت تأثیر فرهنگ هستند.
«برخی از منتقدان گفتهاند که کلیساهای بزرگ مردم را با به خطر انداختن انجیل جذب میکنند، و آنچه را که مردم میخواهند بشنوند به جای حقیقت سخت بیان شده در کتاب مقدس آموزش میدهند. در حالی که این تحقیق مستقیماً به این استدلال نمیپردازد، اما دادهها نشان میدهند که کلیساهای بزرگتر احتمال کمتری دارند که کشیشانی داشته باشند که جهان بینی کتاب مقدسی را حفظ کنند.
او در ادامه توضیح داد: «شما نمیتوانید چیزی را که ندارید ارائه دهید، بنابراین قابل قبول است که کشیشهای برخی کلیساهای بزرگ با آموزش معیارهای فرهنگی به جای معیارهای کتاب مقدس، مردم را جذب کنند.»
بارنا پس از یافتههای تحقیق قبلی در سال 2020 درباره جهانبینی مسلط آمریکا اعلام کرد: «مطالعات ما نشان میدهد که آمریکاییها نه متفکران عمیق و نه پیچیده هستند. آمریکایی ها خودخواه و احساسات محور شده اند و منطق را پشت سر گذاشته اند. ترویج شیوهای از زندگی که ما را به تفکر واضحتر، پیوستهتر و هدفمندتر سوق دهد، زمان و تلاش میبرد و ناراحتکننده خواهد بود. به نظر می رسد اکثر مردم بیشتر به زندگی با آسایش و آسایش علاقه مند هستند تا زندگی با ثبات و خرد منطقی. فرزندان ما همچنان از عواقب پیروی از راه ناگوار والدین و بزرگترهای خود رنج خواهند برد. افرادی که مایل به مبارزه برای تفکر و عمل معقولتر هستند، میتوانند تفاوت ایجاد کنند، اما پیشرفت کندی خواهد بود.»