
من به شهادت های مبلغان زیادی گوش داده ام و متوجه شده ام که بسیاری از آنها وجه اشتراک دارند و آن این است که مدت زیادی در انتظار خدا بود تا آنها را به کشوری که در دل آنها گذاشته بود بیاورد. برو چندین مبلغ فکر می کردند که خدا آنها را سریعتر به جایی می رساند که به آنها نشان داده بود، اما چنین نشد. آنها باید خیلی بیشتر از آنچه تصور می کردند صبر کنند. اما این دوره انتظار تلف نشد و به آنها زمان داد تا برای هدفی که خدا برای آنها در نظر گرفته بود آماده شوند. آنها فهمیدند که زمان بندی خدا قطعاً زمان آنها نبود، اما به موقع بود. و نه او محدود به زمان است.
اما این یک حقیقت را از چشم تو دور نکن عزیزم که یک روز نزد خداوند مانند هزار سال است و هزار سال مانند یک روز. خداوند در وعده خود آهسته نیست، چنانکه برخی آهسته می شمارند، بلکه نسبت به شما شکیبا است و حاضر نیست کسی هلاک شود، بلکه حاضر است همه به توبه بیایند. دوم پطرس 3: 8-9
اگرچه این قطعه در دوم پطرس 3 در مورد روزی صحبت می کند که خداوند داوری خواهد کرد، همچنین بینش زیادی در مورد بی زمانی و شخصیت او می دهد. پروردگار ما که آغاز و پایان است بر عهد خود وفادار است و او شکیبا است. ما گاهی تعجب میکنیم که چرا خدا ممکن است ما را برای مدت طولانی در وضعیت بدی نگه داشته باشد، اما باید به خاطر داشته باشیم که او همه چیز را برای کسانی که او را دوست دارند و به هدف او فراخواندهاند به خوبی انجام میدهد (رومیان 8:28 را ببینید). یوسف این را خوب فهمید. بیش از 13 سال از رویای یوسف در مورد تعظیم برادرانش در مقابل او قبل از تحقق آن می گذشت. در آن سالها او را به گودالی انداختند و به عنوان برده فروختند و زندانی کردند. موسی تصور می کرد که باید قوم خود را آزاد کند، اما به راه خود ادامه داد و در نهایت یک مصری را کشت، پس از آن به سمت پشت صحرا گریخت، جایی که خداوند پس از 40 سال در 80 سالگی با او ملاقات کرد. پیر شد و او را فرستاد تا قوم خود را از ظلم مصر رهایی بخشد. فراموش نکنیم داوود را که در سنین 10 تا 15 سالگی به عنوان پادشاه مسح شد اما تا 30 سالگی نقش پادشاهی خود را بر عهده نگرفت و در این مدت مجبور شد برای نجات جان خود فرار کند، وانمود کند که دیوانه است و در غارها پنهان شوید ما اغلب فکر می کنیم که خداوند وعده های خود و هدف خود را برای ما فراموش کرده است، زمانی که باید منتظر باشیم و سختی ها را تحمل کنیم. اما غالباً ناملایمات ما را برای دریافت وعدههای خدا و تحقق اهداف او در زندگیمان قرار میدهند و آماده میکنند. شاید سخت باشد باور کنیم که چالش هایی که اکنون با آن روبرو هستیم همان چیزی است که خدا از آن استفاده می کند تا ما را به سرنوشتی که برای ما در نظر گرفته است برساند، اما ممکن است اینطور باشد. پس بیایید دوره انتظار را تحقیر نکنیم، بلکه هر اتفاقی که می افتد، خدا را شکر کنیم.
همیشه در خداوند شاد باشید. باز هم خواهم گفت، شاد باشید! بگذارید روح لطیف شما برای همه مردم شناخته شود. خداوند نزدیک است. برای هیچ چیز مضطرب نباشید، بلکه در هر کاری با دعا و شکرگزاری، خواسته های خود را به خدا نشان دهید. و صلح خدا، که از هر فهمی فراتر است، در مسیح عیسی قلب و ذهن شما را حفظ خواهد کرد. فیلیپیان 4: 4-7
فیلیپیان یکی از چهار رساله زندان در نظر گرفته می شود، به این معنی که پولس رسول به این کلیسا می نوشت و به اعضای آن می گفت که "همیشه در خداوند شاد باشید" در حالی که او در زندان بود. او همچنین به آنها توصیه کرد که مضطرب نباشند و سپاسگزاری کنند، حتی اگر دعای خود را به درگاه خدا می رسانند. امید پولس به خداوند بود و به زودی خواهد آمد. هنوز هم امروز، نزدیک به 2000 سال پس از اینکه پولس نوشت که "خداوند نزدیک است"، ما منتظر او هستیم. برای خداوند، 2000 سال زمان بسیار کمی است، حتی اگر ممکن است ما آن را اینطور نبینیم، زیرا در ملکوت نامحدود خدا محدود هستیم. خداوند هرگز عجله ندارد. او از محل آرامش و استراحت کار می کند و بسیار صبور است. ما باید سعی کنیم در عین اعتماد به او همین کار را انجام دهیم. خدا در برنامه ما نیست. او از قبل برنامه های خود را دارد.
«زیرا خداوند چنین میفرماید: «هنگامی که هفتاد سال برای بابل تمام شود، شما را ملاقات خواهم کرد و کلام نیک خود را به شما انجام خواهم داد تا شما را به این مکان بازگردانم. خداوند میگوید که برنامههایی را که برای شما در نظر گرفتهاند، برای سعادت و نه برای مصیبت، میدانم تا آینده و امیدی به شما بدهد. ارمیا 29:10-11
بسیاری از مردم دوست دارند ارمیا 29:11 را نقل قول کنند تا خود را تشویق کنند بدون اینکه متوجه باشند که خدا در چه زمینه ای این را گفته است. آیه قبلی به ما بینش بیشتری می دهد زیرا توضیح می دهد که خداوند این را زمانی گفته بود که بنی اسرائیل قرار بود به مدت 70 سال در اسارت بابل باشند. خدا آنها را به تبعید به جایی می فرستاد که خیلی ها نمی خواستند بروند تا آنها را نجات دهد. بسیاری از اسرائیلیها میتوانستند تقریباً تمام عمر خود را تحت حکومت بابلی سپری کنند. اما خدا نقشه ای داشت تا آنها را چندین دهه بعد به سرزمین خودشان براند، که برای آنها زمان بسیار طولانی به نظر می رسید. راههای خدا راه ما نیست و زمانبندی خدا اغلب به مذاق ما نمیآید، اما باید به او اعتماد کنیم زیرا خدا میداند که او چه میکند. او واقعاً برنامهای دارد، اگرچه به نظر میرسد زمان بدون تغییر مثبت در شرایط میگذرد. خداوند هر زمان که آماده باشد می تواند مشکلات را به وعده خود تبدیل کند.