top of page

حقیقت ناراحت‌کننده

  • Writer: Nicola Carara
    Nicola Carara
  • 1 day ago
  • 2 min read

اخیراً، در یک جلسه دعا در زوم بودم و بعد از اینکه درخواست‌های دعایم را مطرح کردم، یکی از خانم‌ها به من گفت که خدا نگران راحتی من نیست و من فقط باید از او اطاعت کنم. این یک حقیقت ناراحت‌کننده است. وقتی برای اولین بار مسیحی شدم، فکر می‌کردم زندگی‌ام آسان‌تر می‌شود و خدا هر آنچه را که می‌خواهم به من می‌دهد. اما این حقیقت نداشت. کاملاً برعکس بود. اگر یک غیرمؤمن به زندگی من نگاه می‌کرد، احتمالاً فکر می‌کرد که وقتی مسیحی شدم، اوضاع بدتر شده است. اما یک مؤمن باتجربه‌تر در مسیح متوجه می‌شد که پدر شاخه‌های متصل به مسیح، تاک حقیقی، را هرس می‌کند تا آنها را پربارتر کند. و روند هرس کردن می‌تواند بسیار دردناک باشد، اما بسیار مهم است. بسیاری از مردم درک نمی‌کنند که پیروی از عیسی ممکن است باعث شود که ما راحتی و شاید حتی زندگی خود را از دست بدهیم. 

 

سپس عیسی به شاگردانش گفت: «اگر کسی می‌خواهد از من پیروی کند، باید خود را انکار کند و صلیب خود را بردارد و از من پیروی کند. زیرا هر که بخواهد جان خود را نجات دهد، آن را از دست خواهد داد؛ اما هر که جان خود را به خاطر من از دست بدهد، آن را خواهد یافت.» متی ۱۶:۲۴-۲۵

 

همانطور که صلیب برای عیسی به معنای مرگ دردناک بود، برای ما نیز همین معنی را دارد. این می‌تواند مرگی دردناک برای خود باشد که در آن برنامه‌ها، رویاها و جاه‌طلبی‌های ما نابود می‌شوند. متاسفم که ممکن است مسیحیت را جذاب‌تر جلوه ندهم، اما این حقیقت است. وقتی ما شاگردان مسیح هستیم، مسیرها و خواسته‌های ما تغییر می‌کنند. و ما نمی‌توانیم کارها را به روشی که دنیا انجام می‌دهد انجام دهیم، زیرا باید در مسیری مستقیم و باریک برویم که بسیاری نمی‌خواهند در آن قدم بردارند. این یک مبارزه است و ما باید همانطور که پولس رسول گفت، در مبارزه خوب ایمان بجنگیم. خود عیسی به ما گفت که باید برای پیروی از او، خود را انکار کنیم و اگر سعی در نجات جان خود داریم، بودن در مسیح ممکن است برای ما خوب نباشد. حقیقت این است که عیسی جایگاه باشکوه خود را در ... ترک کرده بود. آسمان به زمین آمد تا همچون انسانی برای ما رنج بکشد.

 

زیرا او در برابر او مانند جوانه‌ای نازک و مانند ریشه‌ای از زمین خشک رشد کرد. او نه شکل و جلالی دارد که به او بنگریم و نه ظاهری که به او جذب شویم. او مورد تحقیر و ترک مردم قرار گرفت، مردی غم‌زده و آشنا با غم؛ و مانند کسی که مردم روی خود را از او می‌پوشانند، او مورد تحقیر قرار گرفت و ما او را گرامی نداشتیم. مطمئناً غم‌های ما را او خود حمل کرد و غم‌های ما را به دوش کشید. با این حال، ما خود او را رنجیده، مضروب و رنجور از جانب خدا می‌دانستیم. اما او به خاطر گناهان ما زخمی شد، به خاطر گناهان ما له شد. تأدیب برای سلامتی ما بر او نازل شد و با تازیانه‌های او ما شفا یافتیم. اشعیا ۵۳:۲-۵

 

همه اینها برای عیسی اتفاق افتاد. او توسط قوم خود تحقیر و طرد شد. او به ناحق متهم، دستگیر، کتک خورد و مصلوب شد. بنابراین، اگر او همه اینها را برای ما تجربه کرد، پس ما به خاطر او چه خواهیم کرد؟ اگر به زندگی بسیاری از مبلغان مشهور و تأثیرگذار نگاه کنیم، خواهیم دید که یک مضمون مشترک از رنج در زندگی آنها وجود دارد.

 

ویلیام کری به خاطر کار تبلیغی خود در هند مشهور است و بسیاری او را پدر تبلیغ‌های مدرن می‌دانند. با این حال، او در فقر بزرگ شد و تحصیلات رسمی کمی داشت. او دختر نوزاد خود را از دست داد و در ابتدا به عنوان یک مبلغ توسط کلیسا رد شد. اما، به لطف خدا، او به هند رسید و در آنجا با مخالفت شرکت هند شرقی روبرو شد زیرا آنها به کار تبلیغی مشکوک بودند و معتقد بودند که می‌تواند مانع تجارت آنها شود، بنابراین آن را در سرزمین‌های خود غیرقانونی اعلام کردند. علاوه بر این، او و خانواده‌اش با گرسنگی و بیماری روبرو شدند. پسر خردسالش درگذشت و همسرش بیماری روانی داشت. او از نظر مالی در مضیقه بود زیرا بسیاری از کلیساهای محلی چیز زیادی در مورد تبلیغ‌های خارج از کشور نمی‌دانستند و بنابراین از آن حمایت نمی‌کردند. با این حال، کری کتاب مقدس را به زبان‌های مختلف هندی ترجمه کرد و بر تغییرات اجتماعی در کشور تأثیر گذاشت. تبلیغ او الگویی برای سایر مبلغان شد.

 

اسقف وارویک کول-ادواردز که سازمان غیرانتفاعی «ردپاها در آفریقا» را برای گسترش انجیل در سراسر قاره تأسیس کرد، آثار دیوید لیوینگستون را مستند کرد، که او را «بزرگترین مبلغ تمام دوران، به ویژه در آفریقا» می‌دانست.

 

او از خانواده‌ای فقیر در انگلستان بود، اما در میان پادشاهان انگلستان به خاک سپرده شد. گهواره‌اش در کلبه‌ای اسکاتلندی قرار داشت، اما قبرش در کلیسای وست‌مینستر قرار دارد. در میان آن گهواره فروتن و آن خاکسپاری باشکوه، همه عناصر درام وجود دارد - چالش قاره تاریک، کاوشگری رو به جلو که همواره به پیش می‌رود. در اینجا وصیت‌نامه مردی نحیف آمده است که در بیابان ناشناخته، جنگل ناشناخته و بیابان بکر، مسیری را طی می‌کند. پویایی شخصیت مسیحی او راهی از میان قبایل آدمخوار گشود و شجاعت بی‌باکانه‌اش رودخانه‌های پر از تمساح را ناپدید کرد. او انتقام تجارت برده را گرفت و جنگید تا جهان آماده شود بگوید: "برده‌داری دیگر وجود نخواهد داشت". وقتی به قاره ناشناخته رفت، قلب آن خالی بود، اما زحمات او کلمه "ناشناخته" را از نقشه آفریقا پاک کرد. او آفریقا را به روی انجیل گشود و آفریقای جدیدی به جهان بخشید.


هادسون تیلور با کار تبلیغی خود در میان مبارزات عظیم، تأثیری فراموش‌نشدنی در چین گذاشت. اگرچه او بر گسترش مسیحیت در این کشور تأثیر گذاشت، اما مشکلات زیادی داشت. فرزندان و همسرش فوت کردند، در حالی که او با بیماری‌ها، آزار و اذیت، مشکلات مالی و حتی رها شدن همکارانش دست و پنجه نرم می‌کرد. او در مورد مبارزات خود نوشت.

 

مسیر من به هیچ وجه آسان نیست. من هرگز در عیسی مسیح خوشحال نبوده‌ام و مطمئنم که او ما را ناامید نخواهد کرد. اما از زمان تأسیس تبلیغ، هرگز تا این حد به خدا وابسته نبوده‌ایم. بدون شک، باید چنین باشد. مشکلات، بستری را فراهم می‌کنند که او می‌تواند خود را نشان دهد. بدون آنها هرگز نمی‌توانستیم بدانیم که خدای ما چقدر مهربان، وفادار و قادر مطلق است. چقدر می‌توانیم و باید به او اعتماد کنیم!

 

من معتقدم تیلور درست می‌گوید. در مشکلات و ضعف‌های ما، خدا خود را قوی نشان می‌دهد و جلال او آشکار می‌شود. بنابراین، نباید فکر کنیم که خدا وقتی با انواع آزمایش‌ها روبرو می‌شویم، علیه ماست، بلکه باید بدانیم که این برای نشان دادن جلال اوست، از این رو باید به او اعتماد کنیم. این ممکن است برای برخی حقیقت ناخوشایندی باشد، اما من مفتخرم که به خدایی خدمت می‌کنم که از خاکستر زیبایی می‌سازد و روغن شادی را برای سوگواری و جامه ستایش را برای روح اندوه به ما می‌دهد تا او جلال یابد.

 

 


 
 
 
bottom of page