اتحاد نامقدس
- Nicola Carara
- 1 day ago
- 1 min read

اخیراً، وقتی داشتم کتاب مقدس را میخواندم، متوجه شدم که چقدر باید در مورد افرادی که با آنها همسو هستیم و حتی کسانی که در اطرافمان هستند، محتاط باشیم. افرادی هستند که ما را از هدفمان و آنچه خدا در زندگی ما انجام میدهد، منحرف میکنند. عیسی این را میدانست.
وقتی عیسی وارد خانهی صاحبخانه شد و نوازندگان فلوت و جمعیت را در بینظمی و سر و صدا دید، گفت: «بروید؛ زیرا دختر نمرده است، بلکه خوابیده است.» و آنها شروع به خندیدن به او کردند. اما وقتی جمعیت بیرون رفتند، او وارد شد و دست دختر را گرفت و دختر بلند شد. متی ۹:۲۳-۲۵
همه ما و هدف ما را در خدا درک نخواهند کرد، بنابراین گاهی اوقات باید آنها را نادیده بگیریم. این به معنای بدجنسی نیست، بلکه به معنای تمرکز بر ارادهی خدا برای زندگی ماست. مواقعی وجود دارد که نمیتوانیم کاری را که او میخواهد انجام دهیم یا صدای او را بشنویم، وقتی جمعیت بیاعتقاد و بینظم در اطراف ما هستند. باید آنها را رها کنیم و بگذاریم خدا راه خود را برود.
همچنین، باید مراقب باشیم که با چه کسانی در ارتباط هستیم. پادشاه یهوشافاط پس از آنکه خداوند از طرف یهودا جنگید، این را فراموش کرد. یهوشافاط از دشمنانش که علیه او میآمدند، ترسیده بود، بنابراین توجه خود را به جستجوی خداوند معطوف کرد. خداوند پاسخ داد و دشمن خود را به طرز قدرتمندی شکست داد. با این حال، بعدها، یهوشافاط با پادشاه اسرائیل اتحادی تشکیل داد که مورد پسند خداوند نبود.
پس از این، یهوشافاط، پادشاه یهودا، با اخزیا، پادشاه اسرائیل، متحد شد. او با این کار شرورانه عمل کرد. بنابراین با او متحد شد تا کشتیهایی برای رفتن به ترشیش بسازد و آنها کشتیها را در عصیون جابر ساختند. سپس الیعازر پسر دوداواهوی مریشایی علیه یهوشافاط پیشگویی کرد و گفت: «چون با اخزیا متحد شدهای، خداوند کارهای تو را نابود کرده است.» بنابراین کشتیها شکسته شدند و نتوانستند به ترشیش بروند. دوم تواریخ ۲۰:۳۵-۳۷
ما به ندرت موعظههایی در مورد نابودی آثار یهوشافاط به دلیل اتحاد نامقدس او میشنویم. با این حال، این درس بزرگی برای به خاطر سپردن است. ما باید مراقب باشیم که مشارکتهای ما توسط خداوند مقرر شده باشد، در غیر این صورت میتوانند ما را از مسیر او خارج کرده و به جاده نابودی بکشانند. متأسفانه، یهورام، پسر یهوشافاط، از اشتباه پدرش درس نگرفت و با زن اشتباهی ازدواج کرد که او را به انجام کارهای بد در نظر خداوند سوق داد.
یهورام سی و دو ساله بود که پادشاه شد و هشت سال در اورشلیم سلطنت کرد. او در راه پادشاهان اسرائیل گام برداشت، همانطور که خاندان اخاب انجام دادند (زیرا دختر اخاب همسر او بود) و در نظر خداوند کارهای بد انجام داد... سپس خداوند روح فلسطینیان و اعرابی را که با اتیوپیاییها هممرز بودند، علیه یهورام برانگیخت. و آنها به یهودا حمله کردند و آن را تصرف کردند و تمام اموال موجود در خانه پادشاه را به همراه پسران و همسرانش به یغما بردند، به طوری که هیچ پسری جز یهوآحاز، کوچکترین پسرانش، برای او باقی نماند. پس از همه این اتفاقات، خداوند او را به بیماری لاعلاجی مبتلا کرد. سرانجام، در پایان دو سال، رودههایش به دلیل بیماریاش بیرون آمد و با درد شدید درگذشت. و قومش برای او آتشی مانند آتش پدرانش روشن نکردند. او سی و دو ساله بود که پادشاه شد و هشت سال در اورشلیم سلطنت کرد. و بدون هیچ تأسفی از دنیا رفت و او را در شهر داوود دفن کردند، اما نه در مقبرههای پادشاهان. دوم تواریخ 21: 5-6 و 16-20
کلمات "دختر اخاب همسر او بود" بسیار مهم و کلیدی برای سقوط او هستند. به نظر میرسد نویسنده، یهورام را به دلیل پیوندش با همسرش، در نظر خداوند شرور میداند. این منجر به مرگ ننگین او شد. وقتی او مرد، هیچ کس از آن پشیمان نشد و حتی در مقبره پادشاهان دفن نشد. در طول سلطنت کوتاه هشت ساله یهورام به عنوان پادشاه، الیاس پیشگویی کرد که چون او باعث شده بود یهودا و ساکنان اورشلیم مانند خاندان اخاب فاحشگی کنند و خانوادهاش را نیز کشته بود، خداوند بلائی بر سر خانواده و اموالش خواهد آورد و او به بیماری سختی مبتلا خواهد شد. هرگز خوب نیست که اجازه دهیم اتحادهایمان ما را از خداوند دور کند، وگرنه عواقب آن را خواهیم پرداخت.
اجازه دهید کمی در مورد همسر یهورام توضیح دهم. نام او عتلیا بود و والدینش پادشاه اخاب و ملکه بدنام ایزابل اسرائیل بودند. در کتابی که زندگی پادشاهان یهودا و اسرائیل را ثبت کرده است، اخاب به عنوان پادشاهی بسیار شرور توصیف شده است که همسرش او را به انجام کارهای نادرست تشویق میکرد.
به راستی کسی مانند اخاب نبود که خود را برای انجام بدی در نظر خداوند فروخته باشد، زیرا همسرش ایزابل او را اغوا کرده بود. اول پادشاهان ۲۱:۲۵
اخاب در حضور خداوند اعمال نفرتانگیزی انجام میداد، در حالی که شریک زندگیاش، ایزابل، همیشه در حال نقشه کشیدن برای نقشهای شیطانی بود. ایزابل میخواست الیاس را بکشد، پس از آنکه ایزابل ثابت کرد خداوند از خدای انبیای بعل که خدای او نیز بود، قویتر است. یکی دیگر از اعمال وحشیانه او سنگسار کردن یک مرد بیگناه بود تا شوهر حریصش بتواند زمین او را تصاحب کند. خداوند که مقدس و عادل است، علیه اخاب و ایزابل قیام کرد و هر دو به طرز وحشتناکی کشته شدند. هرگز خوب نیست که علیه خداوند عمل کنیم. بنابراین، برای اینکه در نظر او خشنود باشیم، بهتر است هرگز اتحاد نامقدس نداشته باشیم.