
این هفته، نادر به موضوع گناه در زندگی یک مسیحی می پردازد. بدون شک، همه ما گناه می کنیم و از جلال خدا کوتاه می آییم. اما وقتی گناه می کنیم چگونه پاسخ می دهیم؟ و وقتی دیگران در اطراف ما گناه می کنند، چگونه پاسخ می دهیم؟ آیا ما یک پاسخ خودپسندانه داریم یا یک پاسخ کتاب مقدس؟ طبق معمول، نادر چندین آیه از کتاب مقدس را به ما می دهد تا بتوانیم خودمان را بررسی کنیم تا ببینیم آیا پاسخ ما به گناه شبیه مسیح است یا خیر.
----------------------------------
موضوع گناه برای مسیحیان و غیر مسیحیان مهم است زیرا تفاوت در این است که ما در جنگ چه سمتی داریم. مسیحیان طرف خدا را در برابر گناه می گیرند، در حالی که غیر مسیحیان طرف گناه را در برابر خدا می گیرند. یک مسیحی گناه می کند اما دوباره به خدا و کلام او روی می آورد و می گوید: "به من کمک کن تا با گناهم مبارزه کنم." یک غیر مسیحی، حتی اگر گناه خود را تشخیص دهد، به طور مؤثر پاسخ می دهد، من گناهم را بیشتر از خدا می خواهم. همانطور که در اول یوحنا می خوانیم:
ما می دانیم که هیچ کس که از خدا زاده شده است، گناه نمی کند. اما کسی که از خدا زاده شده است او را نگه می دارد و شیطان او را لمس نمی کند. ما می دانیم که از خدا هستیم و تمام جهان در قدرت شیطان قرار دارد. و می دانیم که پسر خدا آمده است و به ما فهم داده است تا او را که راست است بشناسیم. و ما در او که راست است، در پسر او عیسی مسیح هستیم. این خدای حقیقی و حیات جاودانی است.» اول یوحنا 5: 18-20
ما به عنوان مسیحی برتر از بی ایمانان نیستیم. زیرا امروزه می بینیم که بسیاری از کلیساها و مسیحیان مانند دنیا رفتار می کنند و هیچ تفاوتی با دنیا ندارند. و در این مواقع مانند آخوندهای یهودی (رهبران مذهبی) در زمان حضرت عیسی علیه السلام عمل می کنند و مردم را محکوم می کنند. خود کلیسا به جای محکوم کردن گناه، با گناه آشتی می کند و انسان ها را به حقارت می نگرد و آنها را محکوم می کند. این مشکل مردم را از آمدن به کلیسا باز می دارد و از آن فرار می کنند. اگر مسیحیان از قضاوت جهان دست بردارند چه اتفاقی می افتد؟ آیا این کار خدا نیست؟ برای مثال، مسیحیان و واعظانی هستند که افراد غیر کلیسایی را به دلیل عادات و ترجیحات جنسی، انتخاب سبک زندگی و حتی دیدگاههای سیاسی محکوم میکنند. آیا این همان چیزی است که عیسی وقتی جان خود را در عشق به دنیا فدا کرد در ذهن داشت؟ همانطور که مهاتما گاندی گفته است: "من مسیح شما را دوست دارم، من مسیحیان شما را دوست ندارم. مسیحیان شما بسیار متفاوت از مسیح شما هستند.» گاندی در مسیح چه چیزی دید که در مسیحیان ندید؟؟؟
در حالی که عیسی برعکس عمل کرد، از گناه متنفر بود و هیچ گناهی در او یافت نشد و به جای محکوم کردن مردم، گناهان آنها را محکوم کرد. عیسی مردم را پذیرفت. و عیسی بسیار عمیق تر از آن رفت. عیسی به دنبال دوستی با افرادی بود که متفاوت از او بودند. عیسی را دوست گناهکاران می نامیدند.
«زیرا یحیی آمد که نه می خورد و نه می آشامد و می گویند: «دیو دارد!» پسر انسان آمد که می خورد و می آشامد و می گویند: «اینک مردی پرخور و مشروب خوار، دوست باجگیران و گناهکاران!» و با این حال، حکمت با اعمال او اثبات می شود.» متی 11:18-19
«اگر کسی تعالیم مرا بشنود و آنها را حفظ نکند، او را قضاوت نمیکنم. زیرا من نیامدم تا دنیا را قضاوت کنم، بلکه نیامدم تا جهان را نجات دهم.» یوحنا 12:47
«و چون فریسیان این را دیدند، به شاگردانش گفتند: «چرا معلم شما با باجگیران و گناهکاران غذا میخورد؟» اما وقتی عیسی این را شنید، گفت: «این افراد سالم نیستند که به پزشک نیاز دارند، بلکه بیماران هستند. اکنون برو و معنی این را بیاموز: «به جای قربانی، شفقت میخواهم»، زیرا نیامدهام تا عادلان را بخوانم، بلکه گناهکاران را بخوانم.» متی 9:11-13
«کدام یک از شما مرا به گناه محکوم می کند؟ اگر راست می گویم، چرا به من ایمان نمی آورید؟» یوحنا 8:46
زیرا با اینکه از همه مردم آزادم، اما خود را برده همه قرار دادم تا بیشتر به دست بیاورم. برای یهودیان یهودی شدم تا یهودیان را به دست بیاورم. برای کسانی که تحت شریعت هستند، تحت شریعت یکی شدم، در حالی که خود تحت شریعت نبودم، تا کسانی را که تحت شریعت هستند به دست بیاورم. برای کسانی که شریعت ندارند، بدون شریعت یکی شدم، هر چند بدون شریعت خدا نبودم، بلکه تحت شریعت مسیح بودم، تا بی شریعت را به دست بیاورم. برای ضعیفان ضعیف شدم تا ضعیفان را به دست بیاورم. من برای همه مردم همه چیز شده ام، تا بتوانم به هر طریق برخی را نجات دهم. من همه چیز را به خاطر انجیل انجام می دهم تا در آن شریک شوم. اول قرنتیان 9:19-23
بنابراین، برای انجام این کار، مسیحیان باید از طریق نظم و انضباط با عیسی رابطه سالم داشته باشند تا در دنیای اطراف خود مؤثر واقع شوند. و برای انجام این کار، نباید وانمود کنیم که همه چیز عالی است. بلکه باید پیوسته به گناهان، ترسها، عصبانیتها، ضعفها، عادتهای زشت، تکبرها، خودخواهیها، حسادتها و قضاوتهای نادرست خود اعتراف کنیم. و در عوض شفاف باشیم و خودمان را لاک الکل نکنیم و به اطرافیانمان دروغ نگوییم. ما آفریده نشده ایم که دائماً در اوج احساسی باشیم. گاهی اوقات غمگین و افسرده هستیم. ما انسانیم، هیچی نیستیم. ما نباید وانمود کنیم که چیزی یا کسی هستیم که نیستیم.
بنابراین، بیایید خودمان را بررسی کنیم: من هنوز آن چیزی نیستم که می خواهم باشم. من اونی نیستم که خدا میخواد. اما من متفاوتم من دارم تغییر می کنم. و مسیح در من کار می کند. من خارج از مسیح هیچ کاری نمی توانم انجام دهم.
نادر، برادر کوچک شما در مسیح
خدا تو را حفظ کند. آمین
Comments