top of page

منجر به وحشی شد



احتمالاً هرگز فکر نمی‌کنید که هدایت شدن به مکانی خشک و بایر چیز خوبی است، اما خداوند همه چیز را برای کسانی که او را دوست دارند و به هدفش فراخوانده شده‌اند به خوبی انجام می‌دهد. و من یاد گرفتم که گاهی اوقات بیابان هدف او برای ماست و دقیقاً اینجاست که ما باید باشیم تا شخصیت و ایمانمان به خدا ساخته شود. با این حال، باید درک کنیم که باید نقش خود را در بیابان ایفا کنیم وگرنه تجربه بسیار بدی برای ما خواهد بود که اگر تسلیم دستان خدا نباشیم و به او اعتماد نکنیم و از او اطاعت نکنیم، ممکن است عواقب ناگواری داشته باشد. از بنی اسرائیل بپرس. خداوند آنها را از اسارت مصر نجات داد و می دانست که اگر آنها را از کوتاه ترین مسافت به سرزمین موعود هدایت کند، ممکن است نخواهند با سرزمین مردمی که اکنون غزه را می شناسیم، بجنگند، بنابراین او راه را از طریق بیابان انتخاب کرد تا آنها بتوانند وقتی با فلسطینیان روبرو شدند، نظر خود را تغییر ندهند و بخواهند به مصر بازگردند.

 

وقتی فرعون قوم را رها کرد، خدا ایشان را از راه سرزمین فلسطینیان هدایت نکرد، هرچند که نزدیک بود. زیرا خداوند فرمود: مبادا مردم با دیدن جنگ نظر خود را تغییر دهند و به مصر بازگردند. پس خدا مردم را از طریق بیابان دریای سرخ هدایت کرد. و بنی‌اسرائیل به ترتیب از سرزمین مصر بالا رفتند. خروج 13:17-18

 

گاهی اوقات کوتاه ترین مسیر بهترین مسیر نیست، به همین دلیل است که ما باید از رهبری روح القدس پیروی کنیم زیرا میانبرها ممکن است بسیار بیشتر از آن چیزی که چانه می زنیم برای ما هزینه داشته باشد. با این وجود، اسرائیلی‌ها قرار نبود مدت زیادی را در بیابان بگذرانند، اما آنها مردمی سرکش و شاکی بودند که حتی یک گوساله طلایی را به عنوان خدای خود ساختند، زیرا نمی‌خواستند منتظر خدایی باشند که بالاتر از همه خدایان است. بیابان نشان می دهد که واقعاً در قلب ما چه می گذرد. بنی‌اسرائیل دل‌های سختی داشتند و بنابراین سفری که بسیار کمتر از یک ماه بود، چهل سال در بیابان به طول انجامید و یک نسل کامل مردند، مگر دو نفر که ایمان آوردند و خدا را اطاعت کردند.

 

الیاس تجربه خود را در بیابان داشت که در حالی که از ملکه شریر، ایزابل فرار می کرد، به تنهایی شروع کرد. او خود را منزوی کرد و می خواست بمیرد، اما فرشته خدا او را لمس کرد و به او غذا داد تا او را تقویت کند، زیرا این فرشته او را برای چهل روز و چهل شب پیاده روی در بیابانی می فرستاد که به غاری ختم شد، جایی که کلام خداوند در آنجا نازل شد. به او. به او دستور داده شد که به کوه برود و در برابر خداوند بایستد و پس از وزش باد شدید و زلزله و آتش سوزی، صدای آرام و آرام خداوند را شنید. سفر او در بیابان شاید بهتر به او امکان می داد که صدای خدا را بشنود زیرا چهل روز قبل از این ملاقات با خدا هیچ صدایی حواس پرتی نداشت. بنابراین، اگرچه ممکن است در بیابان احساس انزوا کنیم، خداوند به ما اجازه می‌دهد از همه چیزهایی که حواس‌پرتی‌ها را پرت می‌کنند دور شویم تا بهتر بتوانیم صدای آرام او را بشنویم.

 

اما خودش یک روز به بیابان رفت و آمد و زیر درخت جارو نشست. و دعا کرد که بمیرد و گفت: بس است! اكنون پروردگارا جان مرا بگير، زيرا من بهتر از پدرانم نيستم!» سپس در حالی که زیر درخت جارو دراز کشید و خوابید، ناگهان فرشته ای او را لمس کرد و به او گفت: برخیز و بخور. سپس نگاه کرد و در کنار سرش کیکی پخته شده روی زغال سنگ و یک کوزه آب بود. پس خورد و نوشید و دوباره دراز کشید. و فرشته خداوند بار دوم برگشت و او را لمس کرد و گفت: برخیز و بخور، زیرا سفر برای تو بسیار بزرگ است. پس برخاست و خورد و نوشید. و با قوت آن غذا چهل روز و چهل شب تا حورب، کوه خدا رفت. و در آنجا به غاری رفت و شب را در آن مکان گذراند. و اینک، کلام خداوند به او نازل شد و به او گفت: «ای الیاس، تو اینجا چه می‌کنی؟» پس گفت: «برای یهوه خدای صبایوت بسیار غیرت داشتم. زیرا بنی‌اسرائیل عهد تو را ترک کردند، مذبح‌های تو را ویران کردند و انبیای تو را با شمشیر کشتند. من تنها مانده ام؛ و آنها به دنبال گرفتن جان من هستند. سپس گفت: «بیرون برو و در حضور خداوند بر کوه بایست.» و اینک خداوند از آنجا گذشت و باد شدید و شدید کوهها را پاره کرد و صخره ها را در حضور خداوند تکه تکه کرد، اما خداوند در باد نبود. و پس از باد زلزله ای رخ داد، اما خداوند در زلزله نبود. و پس از زلزله آتش، اما خداوند در آتش نبود. و بعد از آتش سوزی صدایی آرام آرام اول پادشاهان 19:4-12

 

خدا به ما نشان می‌دهد که می‌توانیم به او تکیه کنیم، زمانی که هیچ کس دیگری در بیابان وجود نداشته باشد تا به او تکیه کنیم. حتی عیسی پس از غسل تعمید توسط پسر عموی خود، یوحنا، توسط روح القدس به بیابان هدایت شد تا توسط شیطان وسوسه شود. ممکن است تعجب کنید که چرا خداوند چنین چیزی را اجازه می دهد. اما این آدم دوم مانند آدم اول در دام فریبکار نیفتاد و نشان داد که زندگی را به جای مرگ و جدایی از خدا که پس از افتادن آدم و حوا در دام شیطان رخ داد، به ارمغان خواهد آورد.

 

سپس عیسی توسط روح به بیابان هدایت شد تا توسط شیطان وسوسه شود. و چون چهل روز و چهل شب روزه گرفت، بعد گرسنه شد. متی 4: 1-2

 

عیسی گرسنه بود، اما همچنان سنگ را به نان تبدیل نکرد، همانطور که شیطان به او جرات داد، زیرا می دانست که انسان تنها با نان زندگی نمی کند، بلکه با هر کلمه ای که از دهان خدا می آید، زندگی می کند. آیا تله دشمن را تشخیص می دادیم یا اگر می توانستیم سنگ را به نان تبدیل می کردیم؟ خدا ما را به بیابان هدایت می کند تا بتوانیم به این سوال خود پاسخ دهیم. او قلب ما را می شناسد، اما اغلب ما واقعاً نمی دانیم با قلب ما چه می گذرد، زیرا بیش از هر چیز فریبنده است و حتی ما را به فریب خود سوق می دهد. خدا می‌تواند قلب‌های سخت ما را در حالی که در بیابان هستیم شخم بزند تا بذرهایی بکارد که در عیسی ریشه‌دار و پایه‌گذاری می‌شوند تا بتوانیم میوه‌های خوب به بار آوریم. سفر در بیابان اغلب به خدا زمانی را می دهد که با ما تنها باشد تا این کار را انجام دهیم، اگر ما تسلیم کار دست استاد باغبان باشیم، زیرا او ما را به شکل و شباهت خود در می آورد.




Comments


bottom of page