top of page

من همسر ایوب را کشتم



از زمانی که مسیحی شدم، بیش از 20 سال فکر می کردم که همسر ایوب مرده است. نمی‌توانم به خاطر بیاورم که این ایده را از کجا به دست آوردم زیرا گزارش مرگ او قطعاً در کتاب مقدس نیست. قسمت ترسناک این ماجرا این است که من بارها کتاب ایوب را بازخوانی کرده ام و هر بار که آن را خوانده ام همسر ایوب را در طرح داستان خودم کشته ام. به نوعی، احساس کردم که عدالت شاعرانه است که این آنتاگونیست در روایت بمیرد، بعد از اینکه گفت: «آیا هنوز صداقت خود را محکم نگه می دارید؟ لعنت به خدا و بمیر!» به ایوب در آیه نهم از فصل دوم کتاب. نمی‌توانستم بفهمم که چگونه خدا پس از گفتن این جمله به او اجازه زندگی می‌دهد و فراموش می‌کرد که خدا مثل من نیست.


خداوند بخشنده و مهربان است. آهسته در خشم و بزرگ در رحمت. مزمور 145:8

متأسفانه نتوانستم به همسر ایوب لطف و شفقتی را که خدا به من نشان داده است نشان دهم. من اساساً در طول زندگی خود با زیر سؤال بردن شخصیت او و عدم اطاعت از کلام او، خدا را به طرق مختلف نفرین کرده ام. من از خدا عصبانی شده ام که همه چیز آنطور که من می خواهم پیش نرفته در حالی که حاکمیت او را نادیده گرفته ام. با این حال من هنوز اینجا هستم، زنده. خدا را شکر! او رحمت های مهربان خود را به من نشان داد که هرگز ناکام نمی ماند. او به سؤالات من با محبت پاسخ داد، نافرمانی من را با مهربانی که مرا به توبه رساند، و خشم من را با شادی و آرامش جایگزین کرد زیرا وفاداری خود و دیگر ویژگی های شگفت انگیز شخصیت خود را به من آموخت.


آنگاه ایوب به خداوند پاسخ داد و گفت: «می دانم که تو می توانی همه چیز را انجام دهی و هیچ برنامه ای برای تو غیرممکن نیست. «این کیست که نصیحت را بدون دانش پنهان می‌دارد؟» بنابراین آنچه را که نمی‌فهمیدم، برای من بسیار شگفت‌انگیز است که نمی‌دانم. "لطفا گوش کنید و من صحبت خواهم کرد. من از تو خواهم خواست و تو به من دستور می دهی. اما اکنون چشم من تو را می بیند. پس من عقب نشینی می کنم و بر خاک و خاکستر نشسته توبه می کنم.» ایوب 42:1-6

ایوب نه تنها از طریق رنجش درک بیشتری از خدا به دست آورد، بلکه همچنین آموخت که آنقدر که فکر می کرد در مورد خدا می داند نمی دانست. هر چند وقت یکبار همان کار را انجام می دهیم؟ ما چیزهایی را درباره خدا فرض می کنیم که درست نیستند، اما به دلیل احساسات یا تجربیات خود معنایی را برای خدا و راه های او القا کرده ایم که حقیقت ندارد. ما نیز ممکن است همین کار را با کتاب مقدس انجام دهیم، همانطور که من همسر ایوب را به عنوان یک شخصیت بدون ذکر آن کشتم. ما باید مراقب باشیم که چیزهایی را در کتاب مقدس نخوانیم که وجود ندارد، اما همچنان نگاهی عمیق تر به شخصیت ها و انگیزه های آنها بیندازیم. یکی از دوستان به من اشاره کرد که همسر ایوب همان مصائب او را متحمل می شد و او نیز رنج او را تماشا می کرد. قبلاً هرگز به آن فکر نکرده بودم.


پس خداوند به شیطان گفت: «ببین، او در اختیار توست، فقط جانش را رها کن.» سپس شیطان از حضور خداوند خارج شد و ایوب را از کف پا تا بالای سرش به شدت زد. و ایوب در حالی که در خاکستر نشسته بود، تکه ای از سفال برداشت تا خود را بتراشد. سپس همسرش به او گفت: «آیا هنوز به درستی خود پایبند هستی؟ لعنت به خدا و بمیر!» ایوب 2: 6-9

انگیزه همسر ایوب اکنون زمانی معنادارتر می شود که بفهمیم او نیز از مرگ فرزندان و از دست دادن دارایی غمگین بوده است، در حالی که درمانده نظاره گر شوهر بیمار خود است. همه اینها باید برای او ویرانگر بوده باشد. او باید ناامید، عصبانی و افسرده بوده باشد. چه کسی می تواند او را سرزنش کند؟ خب، من بدون بررسی عمیق‌تر تمام آنچه که او تجربه کرده بود، انجام دادم. خوشبختانه، با وجود رنج ایوب و تشویق همسرش به لعنت خدا، او هرگز این کار را نکرد. ایوب علیرغم شرایطش در برابر خدا گناه نکرد. او همچنین سعی نکرد با قدرت خودش اوضاع را درست کند، در عوض منتظر خدا بود.


بنابراین نه تنها ایوب به من یاد داد که با وجود رنج هایم صبر و انتظار خدا را داشته باشم، بلکه همسرش اکنون به من آموخته است که من به اندازه کافی مهربان نبوده ام. من فاقد رحم هستم و دیر عصبانی نیستم. او به من فهماند که نمی توانم به واکنش یک نفر نگاه کنم و او را بر اساس آن قضاوت کنم. اما من باید در مورد شرایط یک فرد دقیق تر باشم تا بفهمم چرا قلب او اینقدر درد می کند که چنین پاسخ منفی را برانگیخته است. همه چیز همیشه آنطور که به نظر می رسد سیاه و سفید نیست. پیچیدگی های زندگی زیاد است. اکنون این را در زندگی همسر ایوب می بینم و او دیگر برای من مرده نیست. اما در عوض، من داستان او را داستانی پر از درگیری می بینم و می فهمم که چرا او نمی تواند باور کند که به دلیل این همه از دست دادن، راه حل خوبی وجود دارد. او نمی‌توانست پایان خوشی را ببیند، زیرا از رنجش کور شده بود و نمی‌توانست خدا را آن‌طور که هست ببیند. اگر به زندگی خود نگاه کنیم، ممکن است متوجه شویم که تفاوت چندانی با همسر ایوب نداریم، اما خداوند همچنان رحمت، لطف و محبت خود را به ما نشان می دهد و در عین حال به ما زندگی فراوان می بخشد.



Comments


bottom of page