
اخیراً فهمیدم که پس از زایمان یک گورخر ماده، کره اسب خود را از بقیه گله جدا می کند تا بتوانند زمانی را با هم بگذرانند تا نوزادش خطوط راه راه، عطر و صدای او را بشناسد. این مهم است تا گورخر سراغ گورخر دیگری که مادر نیست نرود. جالب اینجاست که راه راه های یک گورخر به اندازه اثر انگشت منحصر به فرد است و هر گورخر الگوی خاصی دارد که ممکن است برای چشمان ما قابل مشاهده نباشد، اما کره کره پس از گذراندن چند هفته با مادر، تفاوت بین مادر و هر گورخر دیگری را می داند. . من معتقدم که پدر آسمانی همین کار را با ما انجام می دهد. او ما را از هم جدا می کند و ما را در موقعیتی قرار می دهد که با او خلوت کنیم تا بتوانیم الگوی منحصر به فرد او را بیاموزیم، حرکات او را بشناسیم و صدای او را بشناسیم تا با صداهای متعدد اطرافمان پریشان نشویم و نابود نشویم. خود. می دانم که در این فصل از زندگی ام هستم که خدا مرا از هم جدا کرده و مرا تنها گذاشته تا او را واقعا بشناسم و او را با چیزی که ممکن است خداپسندانه به نظر برسد اشتباه نگیرم، اما از آن خدا نیست. ما هرگز نباید فراموش کنیم که شیطان به عنوان یک فرشته نور ظاهر می شود، اما عیسی نور است.
حیات در او بود و زندگی نور انسانها بود. نور در تاریکی می درخشد و تاریکی آن را درک نکرده است. یوحنا 1: 4-5
اگر زمانی را در نور سپری نکنیم، تاریکی را درک نخواهیم کرد. من این مجموعه جدید مطالعه کتاب مقدس در مورد شناخت خدا را با زنانی که مبلغ هستند شروع می کنم. چندی پیش داشتم ویدیو را رونویسی میکردم تا بتوانم آن را به اسپانیایی ترجمه کنم و همانطور که تونی ایوانز در مورد شناخت خدا توضیح میداد، قلبم پر از هیجان شد. ما می توانیم کتاب مقدس را بخوانیم، دعا کنیم، و آموزه های کلیسا را بدانیم، اما هنوز خدا را نمی شناسیم. برای شناخت خدا باید در محضر او باشیم و پیوسته در پی او باشیم. به وجد آمدم زیرا اکنون می فهمم که خداوند من را منزوی کرده است تا مرا از حواس پرتی های دنیا دور کند تا او را بیشتر بشناسم تا او را با هیچ خدای دیگری اشتباه نگیرم. بزرگترین آرزوی من در حال حاضر این است که رابطه عمیق تری با خدا داشته باشم و از او لذت ببرم. اکنون، از این فرصت شگفت انگیزی که به من داده است سپاسگزارم تا راه ها و حتی افکار او را بشناسم و او را بهتر درک کنم. او همیشه آماده است و منتظر است تا خود را بیشتر به ما نشان دهد، اما ما باید واقعاً او را بخواهیم. عیسی آمد تا به ما زندگی ابدی بدهد که نه برای داشتن یک آشنایی صرف، بلکه برای داشتن شناخت نزدیک از خدای یگانه واقعی و خود اوست.
«ای پدر عادل، اگرچه جهان تو را نشناخت، اما من تو را شناختم. و اینها می دانستند که تو مرا فرستادی. و نام تو را به آنها شناساندم و خواهم گفت تا محبتی که تو مرا دوست داشتی در آنها باشد و من در آنها.» یوحنا 17:25-26
این حیات جاودانی است تا تو را که تنها خدای حقیقی و عیسی مسیحی را که فرستادی بشناسند. یوحنا 17:3
شناخت پدر به این معناست که ما از او لذت خواهیم برد و به خاطر وسعت او می خواهیم او را خشنود کنیم. ما از او اطاعت خواهیم کرد و زمانی را که در حضور او صرف می کنیم تا او را بیشتر بشناسیم گرامی خواهیم داشت و هر چه با او رابطه عمیق تری برقرار کنیم، محبت او در ما فراوان می شود. انجام بسیاری از فعالیت های کلیسا در واقع می تواند ما را از شناخت واقعی خدا دور کند، زیرا ما آنقدر مشغول هستیم که زمانی را نداریم که در حضور او برای ایجاد رابطه با او صرف کنیم و سپس عشق ما نسبت به او و اطرافیانمان سرد می شود. آشنایی با هر کسی به این معنی است که ما زمان با کیفیتی را با آنها سپری می کنیم.
«هر کس که به من بگوید: «خداوندا، خداوند» وارد ملکوت آسمان نخواهد شد، بلکه کسی که اراده پدر من را که در آسمان است انجام دهد داخل خواهد شد. در آن روز بسیاری به من خواهند گفت: "خداوندا، خداوندا، آیا ما به نام تو نبوّت نکردیم و به نام تو دیوها را بیرون نکردیم و به نام تو معجزات بسیاری انجام ندادیم؟" و آنگاه به آنها خواهم گفت: "من هرگز تو را شناخت؛ ای بی قانونی از من دور شوید.» متی 7:21-23
ما میتوانیم بسیار بشارت دهیم و به سفرهای مأموریتی زیادی برویم. در بسیاری از جلسات دعا و مطالعات کتاب مقدس شرکت کنید. بسیاری از خدمات کلیسا را رهبری کنید. به فقرا بده و بسیاری آنها را مسیحی قوی می دانند، اما هنوز عیسی ما را نمی شناسد. این یک فکر ترسناک است. در واقع، نوشتن این مقاله برای من ترس ایجاد می کند زیرا سنگینی آن را احساس می کنم. اکنون متوجه شدهام که خداوند مدتهاست که شرایطی را تنظیم کرده است تا من را با او خلوت کند تا بتوانم او را بشناسم، اما در عوض اغلب به او شکایت میکردم که چگونه او مرا به تنهایی انجام میدهد و سپس با او عصبانی میشدم، در حالی که من به دنبال آرامش در افراد و چیزهای دیگر بودم. من نمی دانم که آیا شیطان زمانی که ایوب را از همه چیز خلع کرد، در دام خدا افتاد؟ در این دوران سخت بود که ایوب احساس انزوا کرد، توانست بیشتر در مورد قلب و خدایش بداند. او تمام کارهای خوبی را که انجام داده بود ترسیم کرده بود و از نظر خودش درستکار بود همانطور که خود را توجیه می کرد اما به نظر می رسید که معرفت خدا را از دست داده است. با این حال، خدا از این دوره آزمایشی برای ایوب استفاده کرد تا زمانی باشد که او کیست را آموزش دهد.
او برادرانم را از من دور کرده است و آشنایانم کاملاً از من بیگانه هستند. بستگانم شکست خورده اند و دوستان صمیمی ام مرا فراموش کرده اند. ایوب 19:13-14
آنگاه این سه مرد از جواب ایوب دست کشیدند، زیرا او در نظر خود عادل بود. اما خشم الیهو پسر باراکل بوزیتی از خاندان رام سوخت. خشم او بر ایوب شعله ور شد زیرا خود را در حضور خدا عادل می دانست. ایوب 32:1-2
سپس خداوند به ایوب گفت: «آیا عیبجو با قادر مطلق مبارزه خواهد کرد؟ هر که خدا را سرزنش می کند، جواب دهد.» آنگاه ایوب به خداوند پاسخ داد و گفت: «اینک من ناچیز هستم. چه جوابی به شما بدهم دستم را روی دهانم گذاشتم. ایوب 40:2-4
چند بار به جای اینکه او را بیشتر بشناسم، عیب یاب خداوند متعال بوده ام؟ چالشهای ایوب و واکنش او به آنها او را قادر ساخت تا از خدای یگانه واقعی، که خود را در طول آزمایشهایش به ایوب بشناسد، درس بگیرد. ایوب هر چقدر هم که با خدا ترسید، هرگز او را به این شکل نشناخت. علاوه بر این، هنگامی که با خدا وقت می گذرانیم، او نه تنها خود را به ما نشان می دهد، بلکه حقیقت را در مورد آنچه در قلب و افکار ماست نیز آشکار می کند. وقتی با پدر آسمانی خود که می خواهد توسط ما شناخته شود، می شناسیم که واقعاً چه کسی هستیم.