
اخیراً به مسئولیتی که مسیحیان در قبال دیگران دارند فکر می کنم زیرا احساس می کنم به نوعی بسیاری از ما احساس نمی کنیم که در قبال یکدیگر مسئولیت داریم. این از اولین خانواده روی زمین شروع شد، زمانی که آدم، با وجود اینکه میوه حرام را با همسرش خورد، مسئولیت اعمال خود و همسرش را بر عهده نگرفت، هرچند خداوند به او دستور داده که از درخت علم نخورد. خوب و بد، قبل از خلقت حوا. سپس فرزندان آنها بهتر از این نبودند. بعد از اینکه قابیل هابیل را کشت و خدا از او پرسید برادرش کجاست، پاسخ او این بود: "آیا من نگهبان برادرم هستم؟" (پیدایش 4 را ببینید). قابیل خود را نگهبان برادرش نمی دانست و به همین راحتی قاتل برادرش شد. این برخلاف ذات خداوند است زیرا او می خواهد که ما یکدیگر را دوست داشته باشیم و از یکدیگر مراقبت کنیم.
ای برادران، اگر در گناهی بر کسی غلبه کرد، شما که روحانی هستید، چنین کسی را با روحیه ملایمت بازگردانید تا مبادا شما نیز وسوسه شوید. بارهای یکدیگر را به دوش بکشید و شریعت مسیح را به انجام برسانید... و در انجام نیکوکاری خسته نشویم، زیرا در موسم مقتضی درو خواهیم کرد اگر دل خود را از دست ندهیم. بنابراین، تا فرصت داریم، به همه، به ویژه به اهل ایمان، نیکی کنیم. غلاطیان 1-2 و 9-10
متأسفانه بسیاری از رهبران مذهبی در زمان عیسی نسبت به نیازمندان دلسوزی نشان ندادند. عیسی مجبور شد از مثال سامری خوب استفاده کند تا به آنها نشان دهد که چگونه به خوبی همسایگان خود را دوست داشته باشند. وکیلی که به نظر قانونگرا بود، از عیسی میخواست تا همانطور که میخواست خود را توجیه کند، توضیح دهد که همسایهاش کیست. عیسی با دانستن این موضوع مَثَل سامری نیکو را گفت. او توضیح داد که مردی در جاده اورشلیم به اریحا مورد سرقت، ضرب و شتم قرار گرفت و مرده رها شد. کشیشی آمد و او را دید اما به طرف دیگر جاده رفت. یک لاوی به دنبالش آمد و همین کار را کرد، اما مردی سامری بود که مورد تحقیر یهودیان قرار گرفت و از این مرد مراقبت کرد و حتی او را به مسافرخانهای آورد و به صاحب مسافرخانهای پرداخت تا از او مراقبت کند. از داستان عیسی میتوان نتیجه گرفت که اگر فردی که با او مواجه میشویم نیازمند است، آن شخص همسایه ماست و باید به او شفقت نشان دهیم و به نیازهای او رسیدگی کنیم. عیسی به وضوح از این داستان نشان می دهد که ما مسئول نیازمندان هستیم. زندگی عیسی این را مثال زد.
پس به ناصره که در آنجا بزرگ شده بود آمد. و طبق عادت خود، در روز سبت به کنیسه رفت و برخاست تا بخواند. و کتاب اشعیای نبی را به او دادند. و هنگامی که کتاب را باز کرد، جایی را یافت که در آن نوشته شده بود: «روح خداوند بر من است، زیرا او مرا مسح کرده است تا به فقرا انجیل بدهم. او مرا فرستاد تا شکستگان را شفا دهم، اسیران را آزادگی و نابینایان را بازیابی نمایم، و مظلومان را آزاد کنم. برای اعلام سال مقبول خداوند.» سپس کتاب را بست و به خادم پس داد و نشست. و چشم همه کسانی که در کنیسه بودند به او دوخته شد. لوقا 4: 16-20
اگر بخواهیم از عیسی پیروی کنیم، آنگاه میفهمیم که روحالقدس به ما قدرت میدهد تا زمان، استعدادها و گنجینه خود را فداکاری کنیم به نیازمندان، زیرا این همان کاری است که عیسی انجام میدهد. و ما نه تنها در قبال کسانی که خداوند در زندگیمان قرار داده است، مسئولیم، بلکه در قبال آنها نیز مسئولیم. یعنی اگر با آنها خوب رفتار نکنیم در پیشگاه خداوند پاسخگو هستیم. اسوالد چمبرز این را در مورد مسئولیت ما در قبال دیگران گفت.
آیا تا به حال به ذهن شما رسیده است که از نظر روحی در برابر خدا در قبال دیگران مسئول هستید؟ به عنوان مثال، اگر در زندگی خصوصی ام اجازه دوری از خدا را بدهم، همه اطرافیانم رنج می برند. ما «در مکانهای آسمانی با هم مینشینیم...» (افسسیان 2: 6). «اگر یک عضو رنج میبرد، همه اعضا با آن رنج میبرند...» (اول قرنتیان 12:26). اگر به خودخواهی جسمانی، بی احتیاطی ذهنی، بی حساسیتی اخلاقی یا ضعف روحی اجازه دهید، همه کسانی که با شما در تماس هستند رنج خواهند برد. اما شما میپرسید، "چه کسی برای اینکه بتواند به چنین استاندارد والایی عمل کند کافی است؟" «کفای ما از خداست...» و تنها خداست (دوم قرنتیان 3:5).
Comments