
من منتظر خداوند بودم تا بدانم این مقاله را در مورد چه چیزی بنویسم. هر هفته از خداوند میپرسم که چه چیزی از من میخواهد بنویسم؟ ولی این هفته منتظرم و احساس میکنم وقتم تموم میشه. بنابراین، من اکنون از انتظار خسته شده ام، بنابراین، تصمیم گرفتم که مقاله این هفته را در مورد انتظار بنویسم زیرا دیگر نمی خواهم منتظر خداوند باشم. برخی از شما ممکن است در حال حاضر در مورد من قضاوت کنید و فکر کنید که باید منتظر خداوند می ماندم زیرا ممکن است فقط چند دقیقه از زمان بندی عالی او غافل شده باشم تا به من اطلاع دهد که چه بنویسم. اما آیا شما زندگی خود را بررسی کرده اید؟ تا به حال چند بار جلوتر از خدا رفته اید و کارها را به روش خود انجام داده اید در حالی که باید منتظر او می بودید؟ بنابراین، اقدامات عجولانه شما ممکن است منجر به عواقب بسیار منفی شود. روابط بد، مشاغل شکست خورده، مشکلات سلامتی و ضرر مالی تنها برخی از مشکلاتی است که مردم در زمانی که منتظر خداوند نبوده اند، با آن مواجه شده اند. او قول داده است که در حین انتظار به ما قدرت خواهد داد، اما در عوض ما تحت تأثیر احساسات خود قرار می گیریم و بنابراین دیگر منتظر او نیستیم.
امّا آنانی که بر خداوند امید دارند، نیروی خود را تجدید خواهند کرد. بالهایی چون عقاب سوار میشوند، میدوند و خسته نمیشوند، راه میروند و غش نمیکنند. اشعیا 40:31
انتظار منفعل نیست. ما نمی نشینیم و هیچ کاری انجام نمی دهیم و منتظر خدا هستیم. کسانی که منتظر خداوند هستند، به راهی که او به آنها دستور داده است ادامه خواهند داد تا زمانی که پیشرفت و وعده های او بیاید. همانطور که من این هفته یک عبادت از جان بلز را در نان روزانه ما خواندم، اگرچه موضوع آن در مورد انتظار نبود، در واقع میتوانستم ببینم که آنها همچنان که راه میرفتند، منتظر خداوند بودند.
من و دو دوست در حال بررسی یک مورد از فهرست سطل بودیم - پیاده روی در گرند کنیون. وقتی پیاده روی خود را شروع کردیم به این فکر کردیم که آیا آب کافی داریم یا خیر، و آب به سرعت تمام شد. ما کاملاً از آب خارج شده بودیم و هنوز راهی برای رسیدن به لبه وجود داشت. نفس نفس زدن، آمیخته با دعا، وارد شد. سپس گوشه ای را گرد کردیم و آنچه را که به عنوان معجزه حفظ می کنیم، اتفاق افتاد. ما سه بطری آب را دیدیم که در شکافی در صخره فرو رفته بودند و یک یادداشت داشتند: «میدانستم که به این نیاز خواهی داشت. لذت ببرید!" ما ناباورانه به هم نگاه کردیم، شکر خدا را زمزمه کردیم، چند جرعه جرعه ای که بسیار لازم بود خوردیم و سپس در آخرین مسیر حرکت کردیم. من هرگز در زندگی ام تا این حد تشنه و سپاسگزار نبوده ام.
اگر بعد از مدتی تصمیم میگرفتند که بیشتر از این ادامه ندهند، زیرا سفر خیلی سخت بود و احساس میکردند که خدا به اندازه کافی سریع آب مورد نیازشان را فراهم نمیکند، پس برمیگشتند؟ آنها به دلیل بی حوصلگی خود یک معجزه را از دست می دادند. پیاده روی به دلیل کمبود آب سخت بود، اما ارزش انتظار را داشت. اگر همچنان منتظر او باشیم، خداوند ما را تقویت می کند. انتظار برای خداوند قدرت و شجاعت می خواهد. دیوید میدانست که در میان ابهامها، زمانی که همه چیز برخلاف وعدههایی که از او دریافت کرده بود، پیش میرفت. اعتقاد بر این است که از زمانی که داوود مسح شد تا زمانی که به پادشاهی رسید تقریباً 15 سال بود. این انتظار طولانی برای یک جوان مشتاق است. اما در آن دوران فرار از شائول، مخفی شدن در غارها و رهبری نبردها، او یاد گرفت که نه تنها به خداوند تکیه کند، بلکه در رابطه خود با او نیز رشد کرد. اگرچه او ممکن است زمان های سردرگمی و عدم اطمینان داشته باشد، او می دانست که می تواند از خداوند مطمئن باشد. جوزف ممکن است تعجب کرده باشد که خدا چه می کند، بعد از اینکه به نظر می رسید همه چیز برخلاف رویاهایی که به او داده بود پیش می رفت. او را در گودالی انداختند و به اسماعیلیانی که به مصر میرفتند فروختند و در آنجا خادم مورد اعتماد پوتیفار شد تا اینکه همسر پوتیفار علیه او نقشهای کشید زیرا او نمیخواست تسلیم معاشقههای او شود. او را در زندان سلطنتی انداختند و خوابهای خادمان فرعون را به درستی تعبیر کرد. یکی اعدام شد و دیگری دوباره به مقام حجاب فرعون منصوب شد. پیاپ دار یوسف را فراموش کرد تا اینکه فرعون نتوانست خوابش را توسط جادوگران مصری تعبیر کند. با کمک خداوند، یوسف خوابها را تعبیر کرد و به عنوان مسئول دوم منصوب شد. این حداقل حدود 13 سال پس از رویاهای او بود و چندین سال دیگر طول کشید تا برادرانش به دنبال غذا به مصر بروند زیرا قحطی در این سرزمین وجود داشت و آنها در برابر او برای تحقق رویاهایش تعظیم کردند. چه انتظاری! با این حال، یوسف هرگز از انجام تمام تلاش خود در جایی که خداوند او را قرار داده بود، دست برنداشت، و این او را آماده کرد تا در یک زمان بسیار چالش برانگیز، پس از فرعون قرار گیرد.
دلم از دست میرفت، مگر اینکه باور میکردم که خوبی خداوند را در سرزمین زندگان خواهم دید. در انتظار خداوند باشید. شجاع باش و او قلب تو را قوی خواهد کرد. صبر کن، من می گویم، برای خداوند! مزمور 27:14
داوود معتقد بود که نیکی خداوند را در سرزمین زندگان خواهد دید زیرا او خداوند را می شناخت و می دانست که او به وعده هایش عمل خواهد کرد. داوود همیشه با خداوند صحبت می کرد و قلب خود را به سوی او می ریخت. و او با خداوند بسیار صمیمی شد زیرا بارها فقط او را داشت که با او صحبت کند.
به راستی که روح من در سکوت منتظر خداست. نجات من از اوست. فقط او صخره و نجات من است. او مدافع من است. من خیلی متاثر نمی شوم. مزمور 62: 1-2
گاهی اوقات انتظار یک جنگ بزرگ به نظر می رسد، اما در این زمان های انتظار است که ما خدا را به عنوان سنگ خود می شناسیم و اگر همچنان منتظر او باشیم، نجات ما از او خواهد بود. توجه کنید که نگفتم منتظر همسر، سود مالی، شغل خوب، ماشین خوب، خانه زیبا یا تعطیلات مجلل باشید. انتظار ما باید تنها بر عهده خداوند باشد. و اوست که تعیین خواهد کرد چه چیزی و چه زمانی به دست آوریم. زمان او همیشه بهترین است، زیرا او ما را برای هدفش آماده می کند و به ما این امتیاز بزرگ را می دهد که در طول انتظارمان بیشتر او را بشناسیم. پس بیایید منتظر پروردگار باشیم.
Comments