
اخیراً یکی از دوستانم که مسیحی نیست، پس از مدتی که به شکایت من گوش داد، حرفم را قطع کرد و از من پرسید که ایمانم کجاست؟ او مرا سرزنش کرد و به من گفت که من می گویم مسیحی هستم، اما اینطور زندگی نمی کنم. من به خدایی که در موردش صحبت می کنم باور ندارم. و حق با اوست. شرم آور است، من آنچه را که موعظه می کنم زندگی نمی کنم. می دانم خدای من بزرگ است، اما با تردید و بی ایمانی او را کوچک می کنم. او کارهای زیادی برای من انجام داده و من را از مشکلات زیادی عبور داده است. چندی پیش، من سعی میکردم وضعیت مالیام را بفهمم و او همه چیز را به موقع برای من انجام داد و در مواردی که به نظر میرسید موانع غیرقابل عبور هستند، کارهای بیشتری برای من انجام داده است. من مطمئن نیستم که چرا در زندگی ام به کار او شک می کنم. این تردید شهادت من را در مسیح کم می کند. مثل این است که من نوعی خداپرستی دارم، اما قدرت آن را انکار می کنم.
زیرا سلاحهای جنگی ما جسمانی نیستند، بلکه در خدا نیرومند هستند، زیرا سنگرها را فرو میبرند، استدلالها را میاندازند و هر چیز بلندی را که خود را در برابر معرفت خدا بالا میبرد، و هر فکری را به اطاعت مسیح اسیر میسازد. دوم قرنتیان 10:4-5
باید اعتراف کنم که افکارم را اسیر نکرده ام. آنها آزادانه پرسه می زنند و در مورد حقایق خدا به من ویرانی می گویند. و حقیقت این است که خدا می تواند از طریق قدرت قدرتمندش که در درون من کار می کند، بسیار بیشتر از آنچه من می توانم بخواهم یا فکر کنم وقتی همه چیز در اطراف من در حال شکست است، انجام دهد. در زمانهای اخیر، حتی در مورد اعتمادترین سرویس مخفی ایالات متحده نیز شاهد شکافهایی بودهایم، و همانطور که در حال نوشتن این مقاله هستم، پروازهای خطوط هوایی همراه با انتخابات، سیستمهای بهداشتی و حتی رزرو در زندانها تحت تأثیر قرار گرفتهاند. من با دیدن عبارت "رزروهای زندان" کاملاً ذوق زده شدم که گویی زندان یک هتل است، اما من پرت می شوم. منظور من این است که بسیاری از خدماتی که ما در دنیا به آنها وابسته هستیم به دلیل قطع جهانی اینترنت که حتی زمانی که دوباره راه اندازی شد، همچنان اثرات موجی در کشورهای جهان اول داشت که بر محموله های حیاتی عرضه خون نیز تأثیر می گذاشت، فلج شدند. خوشبختانه، برای اینکه تحت پوشش خون عیسی باشیم و قدرت آن را تجربه کنیم، تحت تأثیر قطع شدن اینترنت قرار نخواهیم گرفت. اعتماد به افراد و اشیا بیهوده است، زیرا آنها محدود هستند، اما خدا بی حد و حصر است. من حتی نمی توانم در این مورد کاملاً به خودم وابسته باشم، فقط می توانم به او وابسته باشم. من می توانم کاملاً به خدای یگانه واقعی اعتماد کنم که بالاتر از هر چیز دیگری است و می تواند غیرممکن ها را انجام دهد.
برخی به ارابهها اعتماد میکنند و برخی به اسب. اما نام یهوه خدای خود را به یاد خواهیم آورد. سجده کرده اند و سقوط کرده اند. اما ما برخاستیم و راست ایستاده ایم. مزمور 20:7-8
اوه، احساس می کنم فریاد و رقصی بلند می شود. بگذارید قوم خداوند بگویند: «آمین!»
خیلی چیزها در اطراف ما شکست می خورند، اما ما به خدایی خدمت می کنیم که هرگز شکست نمی خورد. خدا نمی تواند شکست بخورد. میدانم که باید به او اعتماد کنم و به او استراحت کنم، زیرا اگرچه بسیاری از اطرافیان ممکن است لرزان و بر روی شنهای فرورفته به نظر برسند، اما خدای من متحرک و تزلزل ناپذیر است. او صخره استوار و محکمی است که من بر آن می ایستم و وقتی همه چیز در اطرافم فرو می ریزد، می توانم در او قیام کنم. و من نباید عقب نشینی کنم. من باید بر حقیقت او و وعده های قطعی او پایبند باشم تا به عنوان یکی از فرزندان خدا که تنها به او امیدوار است ظاهر شوم. خلقت او منتظر تجلی ما به عنوان فرزندانش است که در این دنیای تاریک نورانی باشند و در آزادی، امید و ایمان قدم بردارند.
اما بدون ایمان نمیتوان او را خشنود کرد، زیرا کسی که نزد خدا میآید باید باور داشته باشد که او هست و او پاداشدهنده کسانی است که سخت در جستجوی او هستند. عبرانیان 11:6
دوستم درست میگه من با ایمان قدم نگذاشته ام و شک و تردید در من فرو رفته است و از این رو تزلزل می کنم، اما خدای من امین و بی عیب است. او تا به حال من را ناامید نکرده است. من باید به عنوان فرزند او برخیزم تا همه ببینند. خیلی ها منتظرند ببینند خدا در من چگونه عمل می کند. بنابراین، من باید بر ایمان خود ثابت قدم باشم. من هم مانند ابراهیم باید بتوانم همه چیز را همان طور که خدا دستور می دهد رها کنم و به جایی بروم که نمی دانم و ایمانم به انجام این کار درستی محسوب می شود. مانند قوم اسرائیل، من باید بتوانم یک بار به مدت شش روز در اطراف دیوارهای اریحا قدم بزنم و در روز هفتم هفت بار راهپیمایی کنم و سپس فریاد بلندی بزنم و بدانم که خدا حتی به من پیروزی داده است. اگرچه من هنوز ندیده ام که دیوارها فرو می ریزند. باید آنقدر ایمان داشته باشم که کاری را انجام دهم که بی معنی است و چوبی را در آب بیندازم تا آهن را مانند الیشع شناور کنم. و من باید مانند کشیش جامائیکایی و خانوادهاش باشم که در حالی که طوفان بریل خانهشان را ویران میکرد، از خوبی خدا سرود میخواندند و او را به خاطر عظمت او ستایش میکردند، زیرا میدانستند که اگرچه دارند تمام داراییهایشان را از دست میدهند، اما میتوانند در ایمان خود ثابت قدم باشند. مسیح. مانند این خانواده، من باید آن ایمان جسورانه زنده را داشته باشم که دوستم درباره آن از من سؤال کرده است تا او و دیگران ببینند که خدای من در زندگی من غیرممکن است.
Comments