top of page

بدون عشق!



«من از مردان افتخاری دریافت نمی کنم. اما من شما را می شناسم که محبت خدا را در خود ندارید. من به نام پدرم آمده ام و شما مرا نمی پذیرید. اگر دیگری به نام خود بیاید، او را خواهید پذیرفت. چگونه می توانید ایمان بیاورید که از یکدیگر عزت می گیرید و عزتی را که از جانب خدای یگانه است نمی طلبید؟ یوحنا 5:41-44

 

عیسی این سخنان را به یهودیانی گفت که ناراحت بودند زیرا او مردی را در روز سبت شفا داد که سی و هشت سال بیمار بود. آنها عیسی را آزار می‌دادند و حتی سعی می‌کردند او را بکشند، زیرا او در روز سبت سلامتی را به مردم بازگرداند. آنها محبت خدا را در خود نداشتند زیرا قوانین خود را بر رفاه مردم می گذاشتند. آنها بیشتر به فکر آبروی خود بودند تا کمک به دیگران. آنها به جای اینکه عاشق قوم خدا باشند، قانون گرا بودند.

 

هر که بگوید در نور است و از برادرش متنفر باشد، تا کنون در تاریکی است. کسی که برادرش را دوست دارد در نور می‌ماند و لغزشی در او نیست. اما کسی که از برادر خود متنفر است در تاریکی است و در تاریکی راه می‌رود و نمی‌داند به کجا می‌رود، زیرا تاریکی چشمان او را کور کرده است. اول یوحنا 2: 9-11

 

ما باید مراقب باشیم که مانند یهودیان در تاریکی راه نرویم، زیرا قانون‌گرایی کور شده‌ایم، که باعث می‌شود ما نسبت به دیگران بی‌محبت باشیم. ما زمانی در پرتو خدا زندگی می کنیم که یکدیگر را دوست داشته باشیم و یکدیگر را ترجیح دهیم و همیشه به دنبال بهترین ها برای دیگران باشیم. عشق ما به هم باید آنقدر پرشور باشد که حتی جانمان را برای همدیگر بگذاریم. عشق مایل به رنج است و با اشتیاق از خود می بخشد.

 

و مهمتر از همه، محبت شدید به یکدیگر داشته باشید، زیرا "محبت بسیاری از گناهان را می پوشاند." بدون غر زدن از یکدیگر مهمان نواز باشید. همانطور که هر یک هدیه ای دریافت کرده است، آن را به عنوان مباشران خوب فیض چند جانبه خدا به یکدیگر خدمت کنید. اول پطرس 4: 8-10

 

دوست داشتن آسان نیست. پولس در اول قرنتیان 13 به ما می گوید که اگر عطای نبوت بزرگی داشته باشیم، ایمانی که کوه ها را جابجا می کند یا حتی اگر بدن خود را قربانی کنیم، اما بدون محبت، هر کاری که انجام می دهیم معنایی ندارد. من می خواهم واضح بگویم که وقتی دوست داریم می دهیم، اما وقتی می دهیم به این معنی نیست که دوست داریم. من بارها دیده ام که مردم برای ستایش و درج نامشان در روزنامه ها آنطور که می خواهند مورد تجلیل مردان قرار بگیرند، می دهند. این عشق نیست. این بخشش خودخواهانه است. آنها واقعاً کسانی را که به آنها می دهند دوست ندارند. دوست داشتن راه خدا یک وظیفه نیست، یک امتیاز است. این خودخواهانه نیست و برخلاف طبیعت ماست.

 

عشق طولانی رنج می برد و مهربان است. عشق حسادت نمی کند؛ عشق به خودی خود رژه نمی رود، پف کرده نمی شود. بی ادبانه رفتار نمی کند، به دنبال خود نیست، تحریک نمی شود، بد فکر نمی کند. از گناه خوشحال نمی شود، بلکه از حقیقت خوشحال می شود. همه چیز را تحمل می کند، همه چیز را باور دارد، به همه چیز امیدوار است، همه چیز را تحمل می کند. عشق هرگز شکست نمی خورد. اما اگر پیشگویی هایی وجود داشته باشد، شکست خواهند خورد. اگر زبانها باشد، باز خواهند ماند. علم وجود داشته باشد از بین خواهد رفت. اول قرنتیان 13:4-8

 

آنچه پولس به عنوان عشق توصیف می کند، چیزی نیست که جهان آن را عشق می نامد. عشق دنیا به دنبال خشنود کردن خود است، در حالی که عشق خدا برای دیگران رنج می برد. تعریف او از عشق باعث می شود بفهمم که من عاشق راه خدا نیستم، چیزی که فقط از طریق روح او انجام می شود و نه نیروی خودم. عشق بدون اینکه تحریک پذیر باشد از حقیقت خوشحال می شود و هرگز تسلیم نمی شود، همیشه با ایمان و پر از امید راه می رود. عشق خدا حتی در جامعه‌ای که به نظر می‌رسد هیچ عشقی وجود ندارد، تا ابد باقی خواهد ماند.

 



Comments


bottom of page