
اخیراً از خدا معجزه میخواستم و تعجب میکردم که چرا مثل روزهای کتاب مقدس معجزه نمیکنیم. سپس این آیات کتاب مقدس آمد.
اکنون می دانیم که خدا گناهکاران را نمی شنود. اما اگر کسی خداپرست باشد و اراده او را انجام دهد، او را می شنود. یوحنا 9:31
خداوند از شریر دور است، اما دعای صالحان را می شنود. امثال 15:29
شروع کردم به دعا کردن و از خدا بخواهم که همه راه های بد را از من بگیرد و به من نشان دهد که کجا اشتباه کرده ام. بعداً همان روز، برای تماشای خطبهی زنده کلیسایی که دوست دارم در یوتیوب تماشا کنم، رفتم و هیچ خطبهای زنده وجود نداشت. آنها یک شنبه شنبه را برای استراحت به دلیل تمام فعالیت های کلیسا در هفته قبل گرفتند. به علاوه، شروع سال تحصیلی در فلوریدا بود و آنها می خواستند رهبران و اعضای کلیسا با خانواده خود در خانه بمانند تا استراحت کنند. بنابراین، هیچ تجمعی در کلیسا وجود نداشت. این برای من کمی دیوانه کننده بود، اما همین عمل پیام بسیار قدرتمندی برای من بود. اخیراً احساس کردهام که برای ارتباط با خدا باید از فعالیتهای کلیسا استراحت کنم، اما احساس گناه کردم. با این حال، من تایید خود را دریافت کردم که در مسیر درستی هستم. فعالیت های کلیسا به خودی خود می تواند حواس پرتی زیادی از ارتباط با خدا ایجاد کند. من می دانم که برخی از شما با من عصبانی خواهید شد زیرا بسیار مشغول فعالیت های کلیسا هستید و فکر می کنید آنها مهم هستند. و، آنها مهم هستند، اما خوشبختانه خدا ارزش ما را با فعالیت هایی که در کلیسا انجام می دهیم تعریف نمی کند.
یادم می آید زمانی که تازه مسیحی شدم، سال ها درگیر فعالیت های کلیسا بودم. فکر می کردم هر چه بیشتر کار خدا را انجام دهم، او از من راضی تر می شود و بیشتر مرا دوست می دارد. من او را به عنوان یک کارمند می دیدم. سپس خدا همه چیز را در جایی قرار داد که من مجبور شدم به جامائیکا برگردم. من نتوانستم شغلی پیدا کنم، افرادی که می شناختم نمی خواستند به محله ای که من در آن زندگی می کردم بیایند زیرا این محله یک جامعه درون شهری محسوب می شود و من راهی برای رفتن به کلیسا نداشتم که می خواهم. . یک روز در حالی که در آنجا دراز کشیده بودم و احساس بی ارزشی می کردم، ناگهان احساس کردم که خدا چقدر مرا دوست دارد. من هیچ کاری انجام نمی دادم، اما او همچنان مرا دوست داشت. این یک پیشرفت بزرگ در زندگی من بود.
حالا او دوباره این کار را انجام داد و همه چیز را برای من گذاشت تا در این زمان در آرژانتین باشم و دوباره او به من درس های دیگری می دهد. این بار حتی بیشتر میدانم که چگونه مشغلههای زندگی و حتی مشغلههای فعالیتهای کلیسا میتوانند ما را از برقراری ارتباط با مردم باز دارند که چگونه او میخواهد انجام دهیم. بسیاری از افراد کلیسا می گویند که تماس خواهند گرفت، اما این کار را نمی کنند، زیرا با وجود اینکه منظورشان خوب است، به دلیل مشغله کاری، زمانی برای برقراری ارتباط ندارند. بنابراین بسیاری از افراد در کلیسا در امتداد راه رها می شوند زیرا دیگران مشغول زندگی و فعالیت های کلیسا هستند، بنابراین آنها نادیده گرفته می شوند. اما آیا این راه خداست؟
و در تعلیم و معاشرت رسولان، در شکستن نان و دعاها استوارانه ادامه دادند. آنگاه ترس بر هر جانی فرود آمد و عجایب و نشانه های بسیاری به وسیله رسولان به وقوع پیوست. و همه کسانی که ایمان آوردند با هم بودند و همه چیز مشترک داشتند و اموال و اموال خود را فروختند و بر حسب نیاز بین همه تقسیم کردند. پس هر روز به اتفاق در معبد ادامه می دادند و نان را از خانه به خانه می شکستند و غذای خود را با شادمانی و سادگی دل می خوردند و خدا را ستایش می کردند و نزد همه مردم لطف داشتند. و خداوند هر روز کسانی را که نجات می یافتند به کلیسا اضافه می کرد. اعمال رسولان 2: 42-47
شما در واقع می توانید ببینید که در اعمال رسولان چقدر جامعه در کلیسا وجود داشت. آنها هر روز در اتحاد با یکدیگر بودند، از خانه به خانه می رفتند، شام خداوند را با هم می خوردند و با هم غذا می خوردند، و به نیازهای یکدیگر رسیدگی می کردند. ما امروز آنقدر درگیر کلیسا و زندگی فردی خود هستیم که حتی وقت نداریم با هم صحبت کنیم تا نیازهای آنها را بدانیم. من مقصر آن بوده ام.
منطقه دیگری که در آن گناه کردهام این است که بیش از حد مشغول فعالیتهای کلیسا هستم تا بتوانم زمانی استراحت هفتگی داشته باشم. خداوند به ما دستور داده است که یک سبت استراحت کنیم. آن را در ده فرمان به همراه نکشتن و دروغ نگفتن در آنجا نوشت. با این حال، این فرمانی است که ما به ندرت به آن عمل می کنیم، و نمی دانیم که با انجام ندادن آن گناه کرده ایم، و این در نظر خدا شرارت است. خدا در مورد مقدس نگه داشتن سبت خود جدی است. اگرچه، من آن را در کتاب مقدس خواندم، اما متوجه نشدم که بنی اسرائیل به مدت 70 سال در بابل تبعید شده بودند، زیرا آنها 490 سال در سبت استراحت نکردند و در تمام این مدت روی زمین کار کردند. آنها قرار بود بعد از هر سال ششم زمین را آرام کنند، بنابراین خدا آنها را در تبعید و زمین را آرام کرد. (تواریخ 36:21 را ببینید). و مردی را فراموش نکنیم که بخاطر جمع آوری چوب در روز سبت سنگسار شد. (اعداد 15:32-36 را ببینید). ممکن است بگویید که همه اینها از عهد عتیق بود و ما در زمان عهد جدید هستیم و میتوانیم در آن ببینیم که عیسی با فریسیان که در روز سبت شفا میدادند و حتا وقتی او و شاگردانش غلات را برای خوردن میچیند، بحثهای زیادی به راه انداخت. ما گرسنه ایم. یکی از دوستان در آخرین مطالعه ما در کتاب مقدس اشاره کرد که عیسی در روز سبت بازسازی را انجام داده است. وقتی ترمیم نشده ایم، استراحت کردن سخت است. سعی کنید زمانی که درد دارید یا گرسنه هستید استراحت کنید. خیلی سخت است. عیسی نه تنها آرامش جسمانی را به ارمغان می آورد، بلکه برای روح ما نیز استراحت می کند.
ای همه زحمتکشان و گران بارها نزد من بیایید و من به شما آرامش خواهم داد. یوغ مرا بر خود بگیرید و از من بیاموزید، زیرا من نرم و فروتن هستم و برای روح خود آرامش خواهید یافت. زیرا یوغ من آسان و بار من سبک است.» متی 11:28-30
وقتی نزد عیسی برویم، او به ما آرامش خواهد داد. ما باید از همبستگی با کسانی که قرار نیست با آنها همسو باشیم دست برداریم و بارهایی را که بر دوش ما نیست، بر دوش نگیریم. ما آنقدر مشغول انجام کارها برای عیسی هستیم که هرگز در حضور او استراحت نمی کنیم تا با او گپ بزنیم تا ببینیم آیا اینها افرادی هستند که باید با آنها همسو شویم و کارهایی که باید برای او انجام دهیم. این شرارت است و بنابراین ما نمی توانیم استراحت کنیم.
اما شریران مانند دریای ناآرام هستند که آرام نمیگیرد و آبهایش گِل و کثیفی را میافکند. اشعیا 57:20
ما امروز در کلیساهایمان بی قراری زیادی داریم، جایی که مردم قرار است برای بازسازی بیایند. ما باید بدانیم که یک کلیسای شلوغ می تواند کلیسایی بسیار ناسالم باشد زیرا زمانی برای مراقبت از نیازهای عاطفی و شاید حتی معنوی مردم وجود ندارد. این فقط در مورد دانستن کتاب مقدس نیست، ما باید کلمات آن را در زندگی خود به کار ببریم. مردم در بحبوحه فعالیت های کلیسا آسیب می بینند و آسیب می بینند. به بسیاری از آنها گوش داده نمی شود تا بفهمند واقعاً چه نیازهایی دارند، زیرا ما بسیار مشغول آماده شدن برای فعالیت بعدی هستیم. بدترین بخش این است که ما برای اینکه بدانیم خداوند خداست، وقت نداریم که بی حرکت باشیم. اگر او را به عنوان خدا بشناسیم، او نیز بر فعالیت های ما خدا خواهد بود و ممکن است تعجب کنید که چه بسیار چیزهایی را به ما می گوید که انجام ندهید تا بتوانیم زمان بیشتری را در حضور او بگذرانیم و او را در اولویت قرار دهیم.
متاسفم که مقاله این هفته خیلی طولانی است، اما این کار را جبران می کند که هفته گذشته یک مقاله انجام ندادم، زیرا داشتم استراحت می کردم و از خدا یاد می گرفتم. کارهایی که او به من نشان می دهد انجام دادن آنها آسان نیست و بر خلاف طبیعت من است. اما اغلب طبیعت ما مخالف اطاعت از خدا است. استراحت برای خیلی ها خیلی سخت است، اما به دستور خداست و وقتی این کار را نکنیم، این کار شرارت است. و اگر ما ستمکار هستیم، چرا خداوند دعای ما را مستجاب می کند؟ زمان اعتماد و اطاعت از او و استراحت است.