top of page

آیا من دشمن دوستم هستم؟



پس از خواندن لوقا 22، مدتی را صرف تعمق در آن و بررسی زندگی خود کردم. عیسی دوازده شاگرد خود را داشت که به او نزدیک بودند، اما یکی خیانت کننده و دیگری انکارکننده او شد. یهودا که به عیسی خیانت کرد، شیطان را وارد او کرد و سپس او عیسی را فقط به سی تکه نقره فروخت. سپس پطرس است که اعلام کرد هرگز عیسی را انکار نخواهد کرد، اما شیطان اجازه گرفت او را به عنوان گندم الک کند. این پس از آن است که عیسی مرگ و رستاخیز خود را پیش بینی کرد و در پاسخ، پطرس عیسی را کنار گذاشت و او را سرزنش کرد و گفت که هرگز اتفاق نخواهد افتاد. و عیسی پاسخ داد: «ای شیطان از من دور شو! تو برای من اهانت هستی، زیرا به چیزهای خدا فکر نمی کنی، بلکه به چیزهای مردم می اندیشی.» (متی 16:23 را ببینید). خوشبختانه، عیسی برای او دعا کرد که ایمانش از بین نرود و اگرچه پطرس سه بار قبل از مصلوب شدن عیسی را انکار کرد، عیسی او را به زیبایی بازسازی کرد و عیسی کلیسای خود را بر روی پیتر، صخره، ساخت.


و در حالی که او هنوز صحبت می کرد، اینک یهودا، یکی از آن دوازده، با انبوه شمشیر و چماق، از سران کاهنان و مشایخ قوم آمد. اکنون خیانتکار به آنها علامتی داده بود که می‌گفت: «هر که را ببوسم، او یگانه است. او را بگیر.» فوراً نزد عیسی رفت و گفت: «سلام، خاخام!» و او را بوسید. اما عیسی به او گفت: ای دوست، چرا آمده ای؟ سپس آمدند و دست بر عیسی نهادند و او را گرفتند. متی 26:47-50

پس از گذشت حدود یک ساعت، دیگری با اطمینان تأیید کرد و گفت: «بی تردید این شخص نیز با او بود، زیرا او یک گالیله ای است.» اما پطرس گفت: «ای مرد، نمی‌دانم چه می‌گویی!» بلافاصله در حالی که او هنوز صحبت می کرد، خروس بانگ زد. و خداوند برگشت و به پطرس نگاه کرد. آنگاه پطرس کلام خداوند را به یاد آورد که چگونه به او گفته بود: «پیش از بانگ خروس، سه بار مرا انکار خواهی کرد.» پس پطرس بیرون رفت و به شدت گریست. لوقا 22:60-62

یهودا با یک بوس به عیسی خیانت کرد، اما عیسی همچنان او را دوست می خواند. شگفت انگیز است که او این کار را انجام داد زیرا او دقیقاً می دانست که یهودا چه می کند. و من فقط می توانم تصور کنم که عیسی چه احساسی داشت وقتی که چشمان پیتر با چشمان پیتر روبرو شد که پس از انکار دوستش گریه کرد. عیسی، که کاملاً انسان بود، اگرچه می دانست که یهودا و پطرس چه کاری انجام می دادند، با این وجود، باید صدمه دیده بود.


چند بار ممکن است به شیطان اجازه دسترسی به زندگی من را بدهم که منجر به خیانت یا انکار دوستی شود، حتی اگر گاهی اوقات متوجه آن نشده باشم؟ راه‌های زیادی وجود دارد که می‌توانم به شیطان در زندگی‌ام باز بگذارم تا به یک دوست صدمه بزنم. مواقعی که در کنار دوستی نیستم که به دلیل مشغله زیاد به کسی گوش دهد و با او دعا کند. شاید من آنطور که باید به دوست نیازمند کمک نمی‌کنم، زیرا به جای اینکه آماده باشم جانم را برای آن دوست فدا کنم، بیش از حد نگران شهرت خود هستم زیرا می‌خواهم در مقابل مردم به عنوان «خوب» شناخته شوم. اما اسوالد چمبرز گفت: "خوب همیشه دشمن بهترین هاست." و خدا همیشه از ما می خواهد که بهترین کار خود را انجام دهیم. خیلی وقت ها ممکن است از خدا نخواهم که به من نشان دهد چگونه می خواهد به دوستم کمک کنم، اما در عوض نظرات، ایده ها و پیشنهادهایم را می دهم که فکر می کنم خوب هستند، اما ممکن است از او نباشند و در نتیجه باعث دوستم شوند. ضرر بیشتر از خوب


با این حال، هنگامی که او، روح حقیقت، آمد، او شما را به تمام حقیقت راهنمایی خواهد کرد. زیرا او به اختیار خود سخن نخواهد گفت، بلکه هر چه بشنود خواهد گفت. و او چیزهای آینده را به شما خواهد گفت. یوحنا 16:13

من می‌خواهم همان‌طور که روح حقیقت انجام می‌دهد، همان‌طور که او نه از روی اختیارات خود، بلکه بر اساس اختیارات پدر صحبت می‌کند، انجام دهم. من باید بتوانم وضعیت دوستم را به خدا برسانم تا او حقیقت وضعیت را به من نشان دهد. زیرا اگر حقیقت خدا را با دوستم که آزادی می دهد نگویم، دروغ می گویم که اسارت می آورد همانطور که شیطان پدر دروغ است. همچنین، مانند پیتر، اگر در حقیقت راه نروم، ممکن است مانع هدف خدا در زندگی دوستم شوم، زیرا نمی‌خواهم او یا او را در شرایط دردناکی ببینم که ممکن است بخشی از پالایش خداوند باشد. من باید با خدا بنشینم تا بفهمم خدا در زندگی دوستم در آن فصل خاص چه می کند.


مشکل این است که بسیاری از ما حاضر نیستیم ساکن بمانیم و منتظر باشیم که خداوند به ما پاسخ دهد و بدانیم در مورد یک موقعیت خاص چه چیزی در دل اوست. تأثیر جامعه ما به ما می‌گوید که باید کاری انجام دهیم، و اغلب می‌شنویم که اصطلاحات مسیحی به ما می‌گوید «با ایمان قدم برداریم»، در حالی که ممکن است خدا به ما نگفت که جایی برویم. چند بار با خدا مخالفت کردم که به یکی از دوستانم بگویم که باید کاری بکنند چون انتظارشان برای من آزاردهنده است؟ من اخیراً ویدیویی را تماشا کردم و سخنران در آن گفت: "انتظار خداوند به ایمان بیشتری نیاز دارد تا اینکه بیرون بروید و با قدرت خود بیرون بروید." این برخلاف تفکر جهان است و اغلب ما به عنوان مسیحی مستعد این هستیم که مانند جهان فکر کنیم و ایده های آن را به موقعیتی بیاوریم به جای توقف برای رفتن به سوی خدا برای راهنمایی او و هدایت روح القدس. و وقتی این کار را برای کمک به یک دوست انجام می دهیم، نه تنها دشمن او یا او می شویم، بلکه دشمن خدا نیز می شویم.



Comments


bottom of page