top of page

آهنگی در اسارت


در کنار رودهای بابل، آنجا نشستیم، آری، چون صهیون را به یاد آوردیم، گریستیم. چنگ خود را بر بیدها در میان آن آویزان کردیم. زیرا در آنجا کسانی که ما را به اسارت بردند از ما آهنگی خواستند و غارتگران ما را شادی خواستند و گفتند: یکی از سرودهای صهیون را برای ما بخوان! چگونه سرود خداوند را در سرزمین بیگانه بخوانیم؟ اشعیا 137:1-4

 

وقتی بزرگ شدم این آهنگ را به خوبی به خاطر دارم زیرا یکی از آهنگ های مورد علاقه رادیوهای دیسک جوکی بود. من هرگز نمی دانستم که این یک مزمور است تا سالها بعد. چه باب مارلی باشد و چه بانی ام که این آهنگ را می‌خواند، من مجذوب شدم، نمی‌دانستم که این مزموری درباره اسارت بنی اسرائیل است. من فکر می کردم احتمالاً این ترانه ای از بردگان آفریقایی است که در حال زاری از وضعیت بدشان هستند، زیرا آنها را از سرزمین خود به قاره آمریکا آورده بودند تا در مزارع کار کنند و زندگی سختی داشته باشند. اما این آواز مردمی بود که چندین قرن قبل از آن، خداوند آنها را به خاطر طغیانشان علیه خود به اسارت درآورد، اما با این حال به آنها وعده داده بود.

 

وقتی از آب ها عبور کنی، من با تو خواهم بود. و از میان نهرها بر شما طغیان نخواهند کرد. هنگامی که از میان آتش می روید، نه می سوزید و نه شعله شما را می سوزاند. اشعیا 43:2

 

یادداشت های بارنز در کتاب مقدس این تفسیر را بر اشعیا 43: 2 دارد:

 

هنگامی که از آب ها عبور می کنی، این یک قول کلی است و به این معناست که هر وقت و از هر کجا که از آب یا آتش عبور کنند، از آنها محافظت می کند. این در تاریخ گذشته آنها به عنوان مردم صادق بوده است. و این اطمینان در اینجا داده می شود تا آنها با توجه به بلاهایی که در آن زمان در بابل متحمل می شدند، تسلی پیدا کنند. آتش و آب اغلب در کتاب مقدس برای نشان دادن مصیبت استفاده می شود - دومی به این دلیل که غالب می شود. اولی چون مصرف می کند.

 

سه جوان عبری به معنای واقعی کلمه از میان آتش گذشتند و نابود نشدند. آنها حتی با بوی دود بیرون نیامدند در حالی که مردانی که آنها را به داخل کوره بردند در آتش کشته شدند. نبوکدنصر پادشاه که دستور داد کوره آتشین را هفت بار بیشتر روشن کنند، مرد چهارمی را در آتش دید که با آنها راه می رفت و آنها در شعله های آتش بسیار داغ رها شده بودند. خداوند به وعده خود وفا کرده بود و در آتش با آنان بود زیرا بتها را نمی پرستیدند و فقط او را می پرستیدند. پس از آن، پادشاه شدرک، میشاخ و عبدنغو را در استان بابل ارتقا داد و آنها رونق یافتند. خدا می خواست قومش رستگار شوند، اما این با شرط اطاعت از او بود.

 

ارمیا نبی که هنوز در اورشلیم بود، نامه ای به بزرگانی که به اسارت برده شده بودند، همراه با کاهنان، پیامبران و سایر کسانی که نبوکدنصر اسیر کرده و به بابل آورد، نوشت. ارمیا در این نامه به یهودیان اسیر دستوراتی از جانب خداوند داد.

 

یَهُوَه صبایوت، خدای اسرائیل، به همه اسیرانی که آنها را از اورشلیم به بابل برده‌ام، چنین می‌گوید: خانه‌ها بسازید و در آنها ساکن شوید. باغ ها را بکارید و از میوه های آنها بخورید. همسر بگیرید و پسران و دخترانی بیاورید. و برای پسران خود زنان بگیرید و دختران خود را به شوهر دهید تا پسران و دخترانی به دنیا بیایند تا در آنجا زیاد شوید و کم نشوید. و در شهری که تو را به اسارت برده‌ام، آرامش را طلب کن و برای آن خداوند دعا کن. زیرا در آرامش آن آرامش خواهید داشت. ارمیا 29:4-7

 

من را شگفت زده می کند که خدا به آنها می گفت این همه در اسارت انجام دهید. بنی‌اسرائیل در این دوران تبعید از وطن خود بارور و تکثیر می‌شدند و به آنها دستور داده شد که برای آرامش شهری که خداوند اجازه داده در آن اسیر شوند دعا کنند تا آنها نیز آرامش داشته باشند. خداوند برای آنها در غربت نقشه بزرگی داشت. نمونه بارز یهودی‌ای که موفق به تبعید شد، دانیال است که از خداوند اطاعت کرد، حتی زمانی که به چاه شیرها انداخته شد و با تهدیدهای دیگری روبرو شد. او به عنوان فرماندار کل استان بابل و رئیس تمام مشاوران خردمند کشور منصوب شد. اکنون، این چیزی است که من آن را شکوفا شدن در اسارت می نامم. هنگامی که یهودیان توبه کردند و در سرزمین اسیر خود از خداوند اطاعت کردند، شکوفا می شدند.

 

وقتی خداوند اسیران صهیون را بازگرداند، ما مانند کسانی بودیم که خواب می بینند. آنگاه دهانمان پر از خنده شد و زبانمان از آواز. سپس در میان قومها گفتند: «خداوند کارهای بزرگی برای آنها انجام داده است.» خداوند کارهای بزرگی برای ما انجام داده است،و ما خوشحالیم مزمور 126: 1-3

 

بنی اسرائیل وقتی از اسارت بیرون آمدند آهنگ جدیدی داشتند. خداوند به وعده های خود وفا کرده بود و در زمان تبعید و زمانی که آنها را به سرزمینشان بازگرداند، کارهای بزرگی برای آنها انجام داده بود. داستان اسرائیل با داستان ما تفاوت چندانی ندارد. بنابراین بسیاری از ما با مشکلات مختلفی روبرو هستیم و احساس می کنیم اسیر مسائل بهداشتی، بحران های مالی، آشفتگی های سیاسی، درگیری های روابط و موارد دیگر هستیم. اما خداوند در تمام این چالش‌ها با ماست و ما می‌توانیم در هر موقعیتی که در آن احساس اسارت کنیم، آهنگ جدیدی برای او بخوانیم. و به واسطه حضور او می‌توانیم در موقعیت‌های به ظاهر غیرممکن موفق شویم، زیرا او خدایی است که غیرممکن‌ها را ممکن می‌سازد. .

 


Comments


bottom of page