
به نظر می رسد این روزها خیلی توبه می کنم. اخیراً در کتاب مقدس درباره یکی از پادشاهان یهودا خواندم که از توکل بر خدا دست کشید و برای کمک نزد پادشاه دیگری رفت. خدا خوشحال نبود. او واقعاً خدای حسودی است و دوست ندارد کسی جای او را در زندگی ما بگیرد. پس این پادشاه به جای خدا برای کمک به مردی دوید.
در آن زمان حنانی پیشگو نزد آسا پادشاه یهودا آمد و به او گفت: «چون تو بر پادشاه ارام توکل کردهای و به خداوند خدای خود توکل نکردهای، پس لشکر پادشاه ارام از تو گریخته است. دست آیا اتیوپی ها و لوبیم ها ارتشی عظیم با ارابه ها و سواران بسیار نبودند؟ اما چون به خداوند توکل کردی، او آنها را به دست تو تسلیم کرد. زیرا چشمان خداوند در سرتاسر زمین به این سو و آن سو میچرخد تا بتواند از کسانی که قلبشان کاملاً متعلق به اوست حمایت کند. شما در این مورد احمقانه عمل کردید. به راستی که از این پس حتماً جنگ هایی خواهید داشت.» 2 تواریخ 16:7-9
خدا همیشه به آسا در جنگها علیه ارتشهای مهیب کمک کرده بود، اما کسی که در تمام این سالها قدرت خدا را فراموش کرد و به جای خدای توانا به یک مرد صرف روی آورد. با این حال، نمی توانم آسا را قضاوت کنم، زیرا من همین کار را بارها و بارها انجام می دهم. به جای دویدن به سوی خدا، به سراغ انسان یا بیشتر اوقات گوگل می روم تا راه حلی برای مشکلاتم بیابم. اغلب این من را بیشتر گیج می کند تا اینکه در وهله اول در خداوند استراحت کرده باشم و به او اعتماد کرده باشم. در عرض یک هفته، چند عبادت چارلز اسپرجن را خواندم که به عدم اتکا به خدا اشاره داشتند و هر دوی آنها قلبم را محکوم کردند. این جدیدتر بود:
از بسیاری جهات، کاروانی برای گروه زائر مطلوب بود، اما شرم مقدس اجازه نمی داد عزرا به دنبال آن باشد. او می ترسید که مبادا پادشاه بت پرست اعتقاد او به خدا را ریاکاری صرف بداند، یا تصور کند که خدای اسرائیل قادر به حفظ پرستندگان خود نیست.
او نمیتوانست ذهن خود را به بازوی گوشتی در امری که خداوند آشکار میسازد تکیه کند، و از این رو کاروان بدون هیچ حفاظ مشهودی به راه افتاد و توسط او که شمشیر و سپر قومش است محافظت میکرد. جای ترس است که کمتر مؤمنی این حسادت مقدس را نسبت به خدا احساس می کند. حتی کسانی که به اندازه ای با ایمان راه می روند، گهگاه با طلب کمک از انسان، زرق و برق زندگی خود را خدشه دار می کنند. این بسیار با برکت است که هیچ تکیهگاه و تکیهگاهی نداشته باشی، جز ایستادن بر صخره اعصار، که تنها توسط خداوند حمایت شده است.
همچنین میدانم که نه تنها مردی است که در زمانهای سخت به سراغ او میروم، بلکه به جای یافتن آرامش در خداوند، در چیزهای دیگری نیز فرار کردهام تا سعی کنم فصلهای چالشبرانگیز خود را کاهش دهم. عبادت چارلز اسپرجن که چندی پیش خواندم در این مورد صحبت می کند:
علاوه بر این، مردانی که تغییر مذهب ندادهاند، اغلب برای فرار از مشکلات به سراغ وسایل اشتباه میروند، و اگر ذهنتان تسلیم فشار فعلی شود، مطمئناً همین کار را خواهید کرد. بر خداوند توکل کن و صبورانه منتظر او باش. عاقلانه ترین راه شما این است که همانطور که موسی در دریای سرخ کرد، "ایستاده و نجات خدا را ببینید."
بی حرکت بودن هرگز یکی از نقاط قوت من نبوده است. با این حال، اخیراً یاد میگیرم که نه تنها بدنم را آرام کنم، بلکه ذهنم را نیز آرام کنم. اکنون می بینم که سکوت و آرامش در حالی که به سوی خداوند روی می آوریم و منتظر او هستیم بهترین کار کجاست. وقتی او را طلب می کنیم، او در زمان خود و در راه خود برای ما کمک می فرستد، درست مانند کاری که برای شائول پس از کور شدن او در جاده دمشق انجام داد.
در دمشق شاگردی به نام حنانیاس بود. و خداوند در رؤیا به او گفت: «حنانیا.» و او گفت: "من اینجا هستم، خداوند." پس خداوند به او گفت: «برخیز و به خیابانی که راست میگویند برو، و در خانه یهودا کسی را به نام شائول طرسوسی بپرس، زیرا اینک در حال دعا است. و در رؤیا مردی به نام حنانیا را دید که وارد شده و دست خود را بر او میگذارد تا بینا شود.» اعمال رسولان 9:10-12
اینجا شائول، فریسی فریسی است که در شرایط سختی قرار داشت، زیرا اکنون نابینا شده بود. او به دنبال فهرست گسترده مخاطبین خود برای کمک به او نبود، بلکه همچنان در حال دعا با خدا بود و در حین دعا، خداوند به او کمک فرستاد. ما باید از این وضعیت با شائول به عنوان الگویی برای زندگی خود استفاده کنیم. بله، خدا از مردم برای کمک به ما استفاده می کند، اما ما نباید بدون مشورت با خدا به دنبال مردم برویم تا او ما را راهنمایی کند که از چه کسی برای کمک به ما استفاده می کند یا کسی را که می خواهد به ما کمک کند هدایت کند تا ما را پیدا کند. ما اغلب میخواهیم فعال و گاهی واکنشگرا باشیم، و ممکن است فکر کنیم که ساکن بودن، غیرفعال بودن است، اما اینطور نیست. بهترین کار این است که خود را ساکت کنیم تا خداوند را بجوییم و منتظر پاسخ های او باشیم. به پروردگار توکل کنیم.
Comments